خبرنگاران سبز/ نقد و نظر: چندی پیش سایت کلمه با انتشار نوشتهای با عنوان "جدایی دین از سیاست، یا استقلال نهاد دین از نهاد سیاست" (+) که اشاره به تفسیرها و تعبیرها از منشور سبز منتشر شده توسط مهندس میرحسین موسوی داشت آغازگر گفتوگوهای چالشی-انتقادی فراوانی شد. این نوشته همراه با دعوت مهندس میرحسین موسوی در منشور سبز (+) به هماندیشی گسترده سبزها در رفع کاستیهای احتمالی منشور موجب تولید مقالههای زیاد شد که مقاله زیر منتشر شده در سایتهای امروز و کلمه یکی از آنهاست که نویسنده آن بین «اسلام سیاسی» و یا برجسته کردن نقش اسلام در منشور سبز با انتظار اینکه جنبش سبز بتواند متکثر و بدور از تبعیض باشد تناقض میبیند. متن کامل این نوشته در زیر میآید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نویسنده: فرزاد کمانگیر - بهزاد راد
در تاریخ 16 تیر 1389 مطلبی در سایت کلمه با عنوان «جدایی دین از سیاست، یا استقلال نهاد دین از نهاد سیاست» در توضیح جایگاه و مقام دین در سیاست از دیدگاه موسوی در «طرح منشور سبز» به چاپ رسیده که بسیار بحث برانگیز است. در این نوشته که در سایت امروز نیز بازنشر یافته است، سعی شده که مواضع آقای موسوی به مثابه «همراه جنبش سبز» در مورد این مسئله توضیح داده شود. با وجود عدم اطمینان از مطابقت دیدگاه نویسندگان این نوشته با نظرات آقای موسوی تا زمانی که خود ایشان در این مورد اظهار نظری نکرده باشد، لازم میدانیم چند نکته را در اینجا به بحث بگذاریم:
1- نویسنده ی طرح منشور باید روشن نماید که آیا این منشورِ یک سازمان یا جبهه مشخصِ سیاسی است (مثلا سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی یا جبهه مشارکت) یا اینکه منشورِ یک جنبش متکثری است با شرکت انسانهایی با ایدئولوژی ها، مذاهب و ادیانِ مختلف. کسی در این جنبش از «همراه جنبش سبز» توقع ندارد که از دیدگاه های شخصی اش بگذرد، همانطور که ایشان هم نمی توانند از دیگران انتظار چنین امری را بمنزله شرط شرکت در جنبش سبز داشته باشند. این حق مسلم آقای موسوی است که حزبی را در جهت استمرارِ فعالیتِ حضور«دینِ متمدنانه»[۱] در جامعه پایه گذاری نمایند. به همان گونه که طرفدارانِ سایر ادیان، مذاهب و ایدئولوژی ها نیز از این حق مسلم برخوردارند. در غیر این صورت این شبهه بوجود می آید که از نظر ایشان سایر ادیان و مذاهب و ایدئولوژی ها فاقد چنین ظرفیت های متمدنانه ای هستند. همچنین این حق مسلم آقای موسوی است که خود را«راهروی اصیل خط امام» بداند و برای استمرار دین و جمهوری اسلامی مبارزه کند، ولی این امر نمی تواند به نام «جنبش سبز» بمثابه جریانی تکثرگرا و مدافع حقوق بشر صورت بپذیرد. بنابراین باید توجه داشت که طرح منشور چارچوبی است جهت یافتن حداقل های مشترک تمام کسانیکه برای «نیل به آزادی، عدالت اجتماعی، استقرار موازین حقوق بشر و تحقق حاکمیت ملی» مبارزه می کنند. تنها حول محور این اصول اساسی است که گروه های مختلف می توانند اتفاق نظر داشته باشند. مهم التزام نظری و عملی به چنین اصولی است. اینکه جریان های مختلفِ درون جنبش این اصول اساسیِ یک نظام دموکراتیک را از چه متونی استخراج می کنند و چگونه توجیه می کنند اهمیت چندانی ندارد. شاید آقای موسوی از متون دینی به این استخراج برسد و دیگر گروه ها از سایر متون، از جمله «منشور بین المللی حقوق بشر». مهم این است که جریانهای مختلف درون جنبش بر سر این اصول اساسی به عنوان یک مخرج مشترک به توافق برسند. با پایه قرار دادن چنین اصولی است که فعالیت احزاب اسلامی در آینده در کنار سایر احزاب در ایرانی دموکراتیک امکانپذیر خواهند بود.
2- خواسته جدایی دین از سیاست در سطح کلان در برگیرنده استقلال متقابل نهادهای دینی و روحانی از حکومت است و نه بمعنی عدم حضور دین در جامعه. چرا که انسانها در چارچوب اعتقادات عمیق شان به مثابه راهنمای فکری و عاطفی شان به اعمال و رفتارشان جهت می دهند و رفتار و عمل سیاسی شان نیز مستثنای از این قاعده نیست. بهمین دلیل در بسیاری از کشورهای دموکراتیک اروپایی دینداران مسیحی با ایجاد احزاب مسیحی در انتخابات و تشکیل دولت شرکت دارند. اما سیاست ها فقط و فقط با حرکت از نیازها و امکانات اجتماعی طراحی و اجرا می شوند و مسیحیت تعیین کننده چارچوب برنامه های سیاسی دولت ها نیست. چارچوب اساسی و خدشه ناپذیردر یک نظام دموکراتیک اصل حقوق بشر، بخصوص حفظ و حمایت از حقوق اقلیت است، چرا که رای اکثریت شرط لازم برای دموکراسی است ولی تا زمانی که حقوق اقلیت حفظ نشود به هیچ وجه شرط کافی نخواهد بود. در غیر اینصورت نظام فاشیستی هیتلر در آلمان نیز حکومتی دموکراتیک قلمداد می شد، چرا که این نظام با رای اکثریت بقدرت رسید. در حالی که این نظام پس از به قدرت رسیدن به کشتار و حذف گسترده اقلیت های یهودی، کولی، کمونیست و سایر مخالفان سیاسی و عقیدتی خود پرداخت.
3- جدایی دین از سیاست نافع حقوق روحانیونی نیست که در جهت «حفظ استقلال نهادهای دینی و روحانی خود از حکومت» مبارزه می کنند. جنبش سبز باید از این مبارزات استقلال طلبانه ی روحانیت حمایت کند ولی خود نمی تواند جایگزین مبارزات سازمان یافته این دسته از روحانیت شود. در ضمن جنبش سبز به مثابه یک جنبش تکثرگرا نمی تواند بر استمرار حضور یکی از ادیانِ «رحمانی سرشار از رحمت، شفقت، معنویت، اخلاق و تکریم انسان» تاکید داشته باشد و تکثرگرا هم باشد. این امر نافیِ «حذف هر گونه تبعیض» در مورد پیروان سایرِ ادیان، مذاهب و ایدئولوژی ها در ایران است.
4- با در نظر گرفتن تکثرگرایی جنبش سبز نمی توان از «اسلام سیاسیِ جنبش سبز» سخن گفت چرا که این تنها اعتقاد بخشی از جنبش است، هرچند که این بخش بزرگ باشد. این بخش می تواند در نهایت عملا در«حوزه عمومی» با تشکیل احزاب دموکراتیک اسلامی شرکت کند و مبلغ چنین اسلام سیاسی ای باشد. ولی به هیچ وجه خواسته های این بخش نمی توانند جزء حداقل های مورد توافق تمام اعضای جنبش سبز قرار گیرند.
5- با تایید نقش موثر«دین رحمانی اسلام در رشد معنویت، اخلاقیات و تمدن مسلمانان جامعه» نمی توان از جنبش تکثرگرای سبز انتظار داشت برای استقرار یک دین و تقویت ارزشهای آن دین در جامعه در چارچوب جمهوری اسلامی مبارزه کند. این امر وظیفه احزاب دموکراتیک اسلامی است که با حفظ استقلال نسبیِ ایدئولوژیک-تشکیلاتیِ خود و فعالیت هایشان وارد یک وحدت عمل اجتماعی-سیاسی با سایر مبارزین در چارچوب جنبش سبز- با دیدی به آینده برای تحقق حقوق و کرامت انسان- شوند. جنبش سبز برآیند وحدت عمل تمام مبارزین در جهت «نیل به آزادی، عدالت اجتماعی، حقوق بشر و حاکمیت ملی» با تکیه بر حداقل های مشترک است. از این رو هر نوع بیشینه خواهی (ماکسیمالیزم) باعث تشتت و اختلاف خواهد شد که درنهایت برهم زننده وحدت عملِ ضروری در شرایط موجود است.
----------------------------------------------
پی نوشت:
[۱] از زاویه ی «جامعه شناسی فرایندی» می توان به متمدن شدن«انگاره دین» انسان ها در جریان متمدن شدن آنها اشاره کرد. اینگونه است که تصویر خدایی مجازات کننده و پرخاشگر و دمدمی مزاج تبدیل به تصویر خدایی آرام، رئوف، بخشنده و مهربان می شود. هم اکنون هیات حاکم در ایران در تریبون های مختلفش به تبلیغ تصویر نخستین از خدا میپردازد، در حالی که تصویر خدایِ انسان های مذهبیِ درون جنبش سبز از نوع دوم است. درحالی که تصویر نوع اول بشدت تمامیت خواه و خشن است، تصویر نوع دوم ظرفیت تکثرپذیری را در خود دارد.
منبع: (+)










0 جعبه زیر فرم نظرات برای تبدیل فینگلیش به فارسی است:
ارسال یک نظر