ما امنيت چه کسانی را به خطر انداخته ايم؟ امنيت دزدان و رهزنان، امنيت کشور است؟ چه شده است؟ جاعلان و دروغگويان، بر مسند وزارت و وکالت نشسته اند و بسيجيان و جان برکفان در بندند! امنيت کشور يعنی معادن سنگ حضرت آيت الله، پرونده لاستيک دنای حجه الاسلام و المسلمين، کارخانه قند معظم له يا املاک دماوند مد ظله العالی! کدام به خطر افتاده است؟ امنيت کشور را شما با ندانم کاری و ماجراجويی به ورطه خطر کشانده ايد نه ما!
خبرنگاران سبز/ سیاست:مهدی خزعلی در آخرین نوشته سایتش به انتقاد از پرونده سازیها و اتهامپراکنیهای ناتمام نظام و کودتا پرداخته است. متن کامل نوشته در زیر میآید.
ديروز رفتم گواهی عدم سوءپيشينه بگيرم، رييس مرکزتشخيص هويت با شرمساری برگه ای به دستم داد، سخن از چهار اتهام دربازداشت ۲۵ خرداد ۸۸ بود! نمی دانم، من که هنوز در مرحله بازپرسی و تحقيق هستم، هنوزکيفرخواستی صادر نشده ، دادگاهی تشکيل نشده است، تازه بعد از تجديد نظرخواهی و رای دادگاه تجديد نظر و اجرای احکام، نهايتاً سوءپيشينه می شود، ظاهراً در پرونده های امنيتی اول سوءپيشينه می شود و بعد اتهام وارد می شود!
راستش ما برای همکاران پزشکمان که مطب شلوغی داشتند، به طنز می گفتيم، نسخه ها را از قبل چاپ می کنند که در وقت صرفه جويی شود! اما در اتاق بازجويی بند ۲۰۹ اوين، با اين صحنه مواجه شدم، يک بسته کاغذ (A۴) روی ميز بود، اول فکر کردم سفيد است، ديدم خير، اين ها برگ تفهيم اتهام است که برای تسريع در کار يک نفر با خط خوش نوشته و در تيراژ بالا تکثير شده است، با خود گفتم : چه می شود، همين ها را در دولت الکترونيک درسايت قراردهند وهمه مردم تفهيم اتهام شده و بصورت آنلاين و پيپرلس به اتهام همه رسيدگی شود، می دانيد چه انقلابی در دادرسی بوجود می آيد، شما می توانيد در عرض ۲۴ ساعت هفتاد ميليون برگ تفهيم اتهام داشته باشيد! ورود اطلاعات آنهم برايتان رايگان می شود! اصلاً می توانيد به هر نوزاد متولد ۱۳۸۹ همراه دفترچه حساب پس انداز يک برگ تفهيم اتهام هم بدهيم.
بگذريم و اما اتهامات من:
اتهام نخست: ” اقدام عليه امنيت کشور! “: خجالت نمی کشيد؟ کشوری که در آن آقايی و حکومت می کنيد حاصل تلاش ما رزمندگان بسيجی بوده است، به قول آن بسيجی خيبری:” اگر ما برای شما امنيت نياورده بوديم، امروز به صدام می فرموديد: آق بابا يا شايد هم آق دايی! ” يا معنی امنيت را نمی دانيد يا منظور شما از کشور چيز ديگری است! واضح بفرماييد، کشور چيست؟ زيد و عمر و بکر کشور است؟ يزدی و مصباح و جنتی کشور است؟ احمدی و مشايی و کردان کشورند؟ ما امنيت چه کسانی را به خطر انداخته ايم؟ امنيت دزدان و رهزنان، امنيت کشور است؟ چه شده است؟ جاعلان و دروغگويان، بر مسند وزارت و وکالت نشسته اند و بسيجيان و جان برکفان در بندند! امنيت کشور يعنی معادن سنگ حضرت آيت الله، پرونده لاستيک دنای حجه الاسلام و المسلمين، کارخانه قند معظم له يا املاک دماوند مد ظله العالی! کدام به خطر افتاده است؟ امنيت کشور را شما با ندانم کاری و ماجراجويی به ورطه خطر کشانده ايد نه ما! تماميت ارضی ما دارد فدای قدرت طلبی عده ای خاص می شود، منابع ، ذخايرو توان بالقوه و بالفعل ما به حراج می رود، همه کشورها کوچک عالم از کيسه خان بهره برده اند تا شهوت جلب توجه او ارضاء شود. از بوليوی و مالی گرفته تا سنت وينسنت!
اتهام دوم: ” فعاليت تبليغی عليه نظام” ، باز همان سئوال، نظام چيست و کدام است؟ نگوييد نظام شخص است، که اين بزرگترين خيانت در حق ملت است که سرنوشت او را به جان اشخاص گره بزنيم، مدير خوب کاری می کند که امور شرکتش به او وابسته نباشد و در غياب او، همه کارها منظم انجام شود. اگر ديديد که کشوری به افراد خاصی وابسته است و بدون آنها منافع ملی به خطر می افتد، بدانيد که آنها خائنند!
اين اتهام آنقدر بی پايه و اساس، بی در و پيکر و گل و گشاد است که به هر کس که بخواهيد می چسبد، چون نظام يعنی هر کس و هر چيزوهرحيوان مرتبط با آقايان، اگر حرفی بزنيد که به گوشه عبای آقايان برخورد، يا اگر به اسبشان بگوييد يابو، يا خدای ناکرده ، زبانم لال بگوييد که بالای چشمان مبارک دو قواره ابروست، مصداق تبليغ عليه نظام است! نه، مسئله بغرنج تر از اين حرفهاست، سلسله مراتب را که يادتان نرفته است، درهمه پاسگاه ها نصب است، اگر به رفتگر محله انتقاد کنيد، به شهردار و فرماندار و استاندار و وزير کشور و رييس جمهور خرده گرفته ايد، اوهم که توسط رهبر تنفيذ می شود، پس تو به رهبر تعريض کرده ای و رهبر هم که نايب امام عصر است و امام هم خليفه خداست ! پس کارت به جايی رسيده که بر حق تعالی خرده می گيری، تو پاک مرتدی و مهدور الدم، خونت حلال و مالت مباح و زنت حرام ( البته بر تو!) است.
اتهام سوم: “همکاری با دولت متخاصم! “ قانون دولت متخاصم را تبيين کرده است، دولتی متخاصم شناخته می شود که يا با اعلان جنگ، با او در حال جنگ باشيم يا آتش بس بين جنگ، تا آن جا که من می دانم، با هيچ دولتی در جنگ نيستيم، پس دولت متخاصم چه معنايی دارد؟ از داديار- که جوانی خام بود- پرسيدم، گفت:” آمريکا، اسرائيل، انگليس و فرانسه ، دول متخاصم اند!” عرض کردم، خوب ما را در جريان جنگ می گذاشتيد، بسيجی نمی خواستيد که روی مين برود؟ در ثانی؛ من با کدام يک از اين دول متخاصم همکاری داشته ام؟، من که حتی با آبدارچی پستخانه هيچ دولتی همکاری يا کمترين ارتباط نداشته ام!
گفت:” با راديو فردا، بی بی سی و صدای آمريکا مصاحبه کرده ای! عرض کردم: ” اولاً؛ راديو و رسانه دولت نيستند، در ثانی ؛ خبرنگاری زنگ می زند و نظر مرا جويا می شود، اگر مصاحبه با رسانه های خارجی همکاری با دول متخاصم است، اول مجرم، احمدی نژاد است، ۹۰ درصد مصاحبه های او با خارجی هاست و آمريکايی ها سهم ويژه ای دارند! او را در بندش کنيد، تازه دارد جغرافيای جهان را هم عوض می کند، انگليس را به غرب آفريقا می فرستد و ۱۰۲ هزار کيلو متر مربع به مساحت ايران اضافه می کند( کشور گشايی پشت تريبون!)، آقای محصولی را که می شناسيد، می آيد بر اساس فرمايش ايشان، ۱۰۲ هزار کيلو متر مربع قطعه بندی می کند و برای نورچشمی ها و فلان ارگان و بهمان سازمان سند می زند، فردا اين زمين ها صاحب پيدا می کند و خر بيار و باقالی بارش کن!
اتهام چهارم من از همه جالب تر است! در برگه نوشته بود: ” تشويق اذهان عمومی” نمی دانم از کی تا به حال ” تشويق” هم جرم است! نگوييد: ” شنونده بايد عاقل باشد ” می دانم گوينده را حرجی نيست! اما اگر منظور آقايان تشويش اذهان عمومی است که آقای احمدی نژاد را بايد هزار بار گرفته باشند! و سخت در زنجيرش کنند!
علی ای حال، اين روزها مردم به اين برگه ها افتخار می کنند! آنرا حسن سابقه دانسته و قاب می گيرند، من نيز آنرا در اتاقم نصب خواهم کرد، در کنار پلاک های جبهه، در کنار عکس برادر شهيدم، درکنار آلبوم رد صلاحيت! بالاتر ازلوح های ناشر برگزيده و کتاب سال و تقدير نامه ها، اتاق من پر است از برگ افتخار! به همه آنها می بالم. اما اين چيز ديگری است، اين از همه خالص تر است! اين ” حسن پيشينه “را قاب می گيرم.
0 جعبه زیر فرم نظرات برای تبدیل فینگلیش به فارسی است:
ارسال یک نظر