.
بلافاصله پس از انتخابات ریاستجمهوری دهم و کودتای سپاه و بیت خامنهای در تقلب و خیانت به آرای مردم، و حتی قبل از آنی که کسی فرصتی برای اعتراض یا عکسالعمل داشته باشد، موجی وسیع از بازداشت فعالان سیاسی و روزنامهنگارن شروع شد. هرچند با اعتراض گسترده مردمی و تظاهرات میلیونی 25 خرداد، کودتا شکست خورد و نقشه کودتاچیان مبنی بر بازگرداندن فضای سیاسی ایران به سالهای سیاه دهه 60 نافرجام ماند، اما این موج بازداشت هیچگاه متوقف نشد. در هر مقطع از تقویم سبز نه ماه اخیر، حاکمیت مجبور بوده است که برای ترساندن مردم و یا برای خاموش کردن صدای آنان که غالبا از زبان روزنامهنگاران، فعالان سیاسی و دانشجویان بیان شده است، اقدام به دستگیری و زندانی نمودن اینان نماید.
بلافاصله پس از انتخابات ریاستجمهوری دهم و کودتای سپاه و بیت خامنهای در تقلب و خیانت به آرای مردم، و حتی قبل از آنی که کسی فرصتی برای اعتراض یا عکسالعمل داشته باشد، موجی وسیع از بازداشت فعالان سیاسی و روزنامهنگارن شروع شد. هرچند با اعتراض گسترده مردمی و تظاهرات میلیونی 25 خرداد، کودتا شکست خورد و نقشه کودتاچیان مبنی بر بازگرداندن فضای سیاسی ایران به سالهای سیاه دهه 60 نافرجام ماند، اما این موج بازداشت هیچگاه متوقف نشد. در هر مقطع از تقویم سبز نه ماه اخیر، حاکمیت مجبور بوده است که برای ترساندن مردم و یا برای خاموش کردن صدای آنان که غالبا از زبان روزنامهنگاران، فعالان سیاسی و دانشجویان بیان شده است، اقدام به دستگیری و زندانی نمودن اینان نماید.
.
اما از طرف دیگر با انباشته شدن زندانها و در نتیجه آن فشار افکار عمومی در ایران و در خارج از کشور، هزینه نگهداری این اسیران در زندان برای حاکمیت بالا رفته و هر روز در گوشهای از جهان تظاهرات یا اعتراضاتی به بازداشت، شکنجه، آدمربایی حکومتی، بیخبری خانوادهها از وضع اسیران، ممنوعالملاقات شدن، اعتصاب غذا و ... در راس اخبار ایران قرار میگرفته است. طرفه آنکه دامنه این اعتراضات حتی به نهادهای غیرسیاسی و صنفی که عمدتا محافظهکار و محتاط شناخته می شوند، نیز کشیده شده است.
.
پس از اعتراضات گسترده روز عاشورا و هراس همهجانبه حاکمیت از موج گسترده این اعتراضات که در بخشهای وسیعی از شهر تهران به از دست دادن کنترل شهر انجامید، نیاز به کاهش تنش توسط حاکمان به شدت احساس گردید. در این میان، راهحل بحران مربوط به اسیران جنبش در آن دیده شد که با همان حیله قبلا آزموده شده، از شدت اعتراضات مردم و تظاهرات خانواده زندانیان سیاسی کاسته شود: ادامه اسارت اما در خارج از زندان!!
.
بدین ترتیب اکنون شاهد آنیم که رژیم مجبور به تغییر تاکتیک خود در برخورد با فعالان سیاسی و اجتماعی شده است و با تعیین وثیقههای سنگین چند صد میلیون تومانی تا یک میلیاردی برای دانشجویان و روزنامهنگار و همزمان با صدور احکام سنگین حبس و زندان و تبعید برای برخی از آنان، سعی نموده است تا بدین ترتیب هم از بدنامی پر بودن زندانها و تبدیل شدن ایران به بزرگترین زندان روزنامهنگاران رهایی یابد و هم با بالا نگهداشتن شمشیر احکام سنگین و آماده اجرا، این اسیران را از ادامه فعالیت سیاسی منصرف گردانده و عملا به زندانیان خانهنشین تبدیل نماید. زندانیانی که در خارج از زندان اسیرند اما نه اسیر دیوارهای بلند اوین بلکه اسیر وثیقههای سنگین گرفته شده از خویشان و آشنایان!
.
آزادی هر یک از عزیزان و کم شدن رنج و ناراحتی این سرافرازان و خانوادههای دلاورشان، اولویت اول همه ایرانیان آزاداندیش است و با بیرون آمدن هر یک از این زنان و مردان موجی از شادی از دل و جان برکشیده میشود، خصوصا که سال نو و نوروز نیز نزدیک است. بنابراین دور از انتظار نیست که همزمان با بیرون آمدن بخشی از این زندانیان، موجی از شادی نیز میهن ما را فراگرفته باشد.
.
اما دو نکته سایهای سیاه بر این شادی افکنده است. اول آنکه این موج بسیار از فعالان و خصوصا دانشجویان کمتر شناخته شده و یا فعالان جناحهای رادیکال را شامل نشده است. و مهمتر آنکه در نگاهی واقعبینانه هیچیک از این عزیزان به راستی "آزاد" نشده است. همچنان سایه بازداشت و زندان بر سر این عزیزان سنگینی میکند و انانی که به مرخصی امدهاند نیز باید دیر یا زود به زندان برگردند و همه این رنج و سختی تنها برای آنست که از حق آزادی خود برای طلب حق دیگر خود، رای خود، استفاده کردهاند.
.
اگرچه که مذاکره و بر سر میز نشستن بخشی از یک فرایند مبارزه سیاسی است و در واقع در حرکت اصلاحی نتایج نه در خیابان که بر سر میز مذاکره است که باید تحقق یابد، اما باید به خاطر داشت که در هر گونه مذاکره و مصالحهای کسی نمیتواند از حق آزادی بیقید و شرط این اسیران (و صد البته همه این اسیران) صرفنظر کند.
اما از طرف دیگر با انباشته شدن زندانها و در نتیجه آن فشار افکار عمومی در ایران و در خارج از کشور، هزینه نگهداری این اسیران در زندان برای حاکمیت بالا رفته و هر روز در گوشهای از جهان تظاهرات یا اعتراضاتی به بازداشت، شکنجه، آدمربایی حکومتی، بیخبری خانوادهها از وضع اسیران، ممنوعالملاقات شدن، اعتصاب غذا و ... در راس اخبار ایران قرار میگرفته است. طرفه آنکه دامنه این اعتراضات حتی به نهادهای غیرسیاسی و صنفی که عمدتا محافظهکار و محتاط شناخته می شوند، نیز کشیده شده است.
.
پس از اعتراضات گسترده روز عاشورا و هراس همهجانبه حاکمیت از موج گسترده این اعتراضات که در بخشهای وسیعی از شهر تهران به از دست دادن کنترل شهر انجامید، نیاز به کاهش تنش توسط حاکمان به شدت احساس گردید. در این میان، راهحل بحران مربوط به اسیران جنبش در آن دیده شد که با همان حیله قبلا آزموده شده، از شدت اعتراضات مردم و تظاهرات خانواده زندانیان سیاسی کاسته شود: ادامه اسارت اما در خارج از زندان!!
.
بدین ترتیب اکنون شاهد آنیم که رژیم مجبور به تغییر تاکتیک خود در برخورد با فعالان سیاسی و اجتماعی شده است و با تعیین وثیقههای سنگین چند صد میلیون تومانی تا یک میلیاردی برای دانشجویان و روزنامهنگار و همزمان با صدور احکام سنگین حبس و زندان و تبعید برای برخی از آنان، سعی نموده است تا بدین ترتیب هم از بدنامی پر بودن زندانها و تبدیل شدن ایران به بزرگترین زندان روزنامهنگاران رهایی یابد و هم با بالا نگهداشتن شمشیر احکام سنگین و آماده اجرا، این اسیران را از ادامه فعالیت سیاسی منصرف گردانده و عملا به زندانیان خانهنشین تبدیل نماید. زندانیانی که در خارج از زندان اسیرند اما نه اسیر دیوارهای بلند اوین بلکه اسیر وثیقههای سنگین گرفته شده از خویشان و آشنایان!
.
آزادی هر یک از عزیزان و کم شدن رنج و ناراحتی این سرافرازان و خانوادههای دلاورشان، اولویت اول همه ایرانیان آزاداندیش است و با بیرون آمدن هر یک از این زنان و مردان موجی از شادی از دل و جان برکشیده میشود، خصوصا که سال نو و نوروز نیز نزدیک است. بنابراین دور از انتظار نیست که همزمان با بیرون آمدن بخشی از این زندانیان، موجی از شادی نیز میهن ما را فراگرفته باشد.
.
اما دو نکته سایهای سیاه بر این شادی افکنده است. اول آنکه این موج بسیار از فعالان و خصوصا دانشجویان کمتر شناخته شده و یا فعالان جناحهای رادیکال را شامل نشده است. و مهمتر آنکه در نگاهی واقعبینانه هیچیک از این عزیزان به راستی "آزاد" نشده است. همچنان سایه بازداشت و زندان بر سر این عزیزان سنگینی میکند و انانی که به مرخصی امدهاند نیز باید دیر یا زود به زندان برگردند و همه این رنج و سختی تنها برای آنست که از حق آزادی خود برای طلب حق دیگر خود، رای خود، استفاده کردهاند.
.
اگرچه که مذاکره و بر سر میز نشستن بخشی از یک فرایند مبارزه سیاسی است و در واقع در حرکت اصلاحی نتایج نه در خیابان که بر سر میز مذاکره است که باید تحقق یابد، اما باید به خاطر داشت که در هر گونه مذاکره و مصالحهای کسی نمیتواند از حق آزادی بیقید و شرط این اسیران (و صد البته همه این اسیران) صرفنظر کند.









0 جعبه زیر فرم نظرات برای تبدیل فینگلیش به فارسی است:
ارسال یک نظر