آرزوهای بلند یک محمود!

«احمدی‌نژاد: آرزو می‌کنم بنزین را تحریم کنند)»
خبرنگاران سبز/ طنز/ ملاحسنی:

یکروز احمدی نژاد تنهایی نشسته بود کنار یک جویبار در یک جای خلوت و همینطور که داشت با دستهایش علف‌های حاشیه جویبار را می‌کند به افق خیره شده بود و آرزو میکرد: ....آه... یعنی خدا میشه یک کاری بکنی این غربیها اینقدربنزین را به زور به ما ندهند؟
یعنی آخدا میشه؟

آخ چی میشد آنها بنزین را قطع می‌کردند. حساب‌هایمان را در بانکهای خارجی مسدود می‌کردند. دارایی هایمان را ضبط می‌کردند. جلوی صادرات نفت‌مان را میگرفتند. هیچ ماشین آلات و قطعات یدکی و مواد اولیه و تکنولوژی به ما نمیفروختند. کشتی‌هایمان را اجازه بارگیری و لنگر اندازی نمیدادند. به هواپیماهای مسافری مان سوخت نمی‌دادند. به مقامات کشوری اجازه تردد در فرودگاههای بین المللی را نمی‌دادند. نیروگاههای برق‌مان یکی یکی از مدار خارج می‌شد و اتومبیل‌ها و کامیون‌ها همه از بی سوختی می‌رفتند توی پارکینگ و خیابان ها خلوت می‌شد.

آخ که چه کیفی می‌ده اینجور مدیریت کردن. در آنصورت دیگه نه مشکل ترافیک داشتیم و نه مشکل تصادفات جاده‌ای و نه آلودگی هوا. تازه مشکلات فرهنگی و بدحجابی و دختربازی جوانان مان هم حل می‌شود. آخ یعنی خدا میشه؟

بنزین که نباشد دیگر احتیاجی به پمپ بنزین نداریم. نیازی به مکانیکی و صافکار و پنچرگیری نداریم. نیازی به پلیس راهنمایی نداریم . نیازی به آسفالت کار و پیمانکار شهرداری نداریم. وقتی توی خیابان ماشینی حرکت نکند آسفالت می‌خواهیم چیکار؟ خلاصه این بنزین مانع بزرگی شده سر راه مدیریت جهانی ما.

آه... دنیا تو چقدر بی وفایی!... چی میشد اینها بنزین را قطع می‌کردند و گرانی و تورم بیشتر می‌شد. مردم می‌افتادند به جان حکومت و اقا دوباره می‌آمد توی نماز جمعه از ما حمایت می‌کرد و سپاه و بسیج را بجان مردم می انداخت. یعنی ای خدا میشه؟