تعريف و تمجيد بی مورد از جنبش سبز نيست و از عدم کاميابی جنبش در موارد خاص، لب به انتقاد بايد برد ولی زمانيکه مشاهده ميکنيم جنبش سبز بنا به دلايلی تاکتيکی از حضور در خيابان برای مدتی منصرف شده و در حال فتح سنگر به سنگر خاکريزهای ديکتاتوری دينی در داخل و خارج از مرزها است، ناگريز وادار به تعريف و تمجيد از اين مقدار هوشمندی فعالين داخل و خارج از کشور ميشويم .
خبرنگاران سبز/ سیاست/ وحید زادقی :
براستی وقتی دروغ به يک روش در اداره مملکت تبديل شود و منافع شخصی به جای مافع ملی جايگزين گردد کار به جايی می رسد که دوستان ديروز حکومت اسلامی نيز از اين همه شارلاتان بازی و رفتارهای عوام فريبانه آن، به صدا درخواهند آمد . کلام کلام مير سبز ماست که به درستی اشاره کرد که: جنبش سبــز ريشه دار تر از آن شده است که با محدويت و يا حذف امثال وی متوقف شود.
ريزش مداوم مشروعيت داخلی بلای جان حکومت بود که به برکت مبارزات سبزهای داخل و خارج از کشور، مشروعيت خارجی نظام حتی در بين دوستان سابق خود نظير لبنان و فلسطين نيز به مخاطره جدی افتاده است. نارضايتی های داخلی در حال انباشت است و مردم ايران تنها به انتظار اجرای طرح گدا پرور هدفمند سازی يارانه ها هستند تا تمام اقشار جامعه مجددا يکپارچه لب به اعتراض همگانی بگشايند .
خواست های يک جامعه هميشه در بيان شعارهای اعتراضی اشان گفته ميشود .يک سال و اندی پيش شعار «رای من کجاست» توانست تمام ايرانيان با گرايشات گوناگون را که برايشان ايران مهم بود تا اسلام، به اسم جنبش سبز دورهم جمع کند تا همگی سبـــز باشند چرا که سبــزی و سبز بودن اميد بود به آينده . اما از پس اين با هم بودن شعار ميهن پرستانه ای به وجود آمد به نام نه غزه نه لبنان جانم فدای ايران که سنگرهای نظام در بيرون از مرزها را نيز در نورديد . از بعد آن بود که دنيا به خوبی متوجه شد اين نظام و رهبران آن جز عوام فريبی و دخالت در امور کشورها، هيچ نيت ديگری ندارد. لبنان و اکنون فلسطين .هر روز که می گذرد مردم ايران و جهان بيشتر معتقد می شوند که ريشه بحران در استبداد و عدم توجه به حق انها برای حاکميت به سرنوشت خودشان است.
مردم می بينند که دولتمداران بين انها اختلاف می اندازند که به نام اسلام و در حقيقت بر خلاف اسلام خودشان حکومت کنند.
حقيقتی که متوجه مذهبيون هم شده است . وقتی يک فرد طرفدار مذهب ميبيند، نظام اسلامی حتی به مسجد و قرآن کلام خدا، به مرجع تقليد و روحانی،به شبهای قدر و محرم بی احتــرامی ميکند،به اين واقعيت ميرسد که اين حکومت ضد انسان و ضد دين، به نظام ديکتاتوری تبديل شده است.
جمهوری اسلامی بخوبی متوجه اين موضوع شده است که نه تنها در داخل مشروعيت اش را از دست داده است ( نمونه آن حضور تعداد اندک تظاهر کنندگان در راهپيمايی روز قدس امسال که با توجه به حکومتی بودن اين تظاهرات و تبليغات مکرر رسانه ضد ملی، اين تعداد شرکت کننده اندک در مقايسه با ادوار گذشته، اين واقعيت را به خوبی نشان ميدهد ) بلکه در خارج از مرزها و در کشورهای مسلمان منطقه که سابقا بنا بر مصالح اشان، با جمهوری اسلامی دوستی ميکردند، نيز جايگاهی ندارد.اما متاسفانه جمهوری اسلامی، تنها راه فرار خود از اين رسوايی را در ادامه بازداشت ها و دستگيری ها و محدود کردن دايره فکری رهبران و فعالين جنبش سبز ميبيند. ايجاد اين محدوديت ها يقينا به دليل بی آبرويی بی سابقه نظام در بين افکار عمومی جهان توسط همان تيم کودتايی اجرا ميشود که طرح فتنه انتخاباتی رامهندسی کرده بودند.
بيانيه جنبش فلسطينی " فتح " که رهبری آن را محمود عباس رئيس تشکيلات خودگردان فلسطين بر عهده دارد و و انتقاد اين گروه از علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی و اعتراض به دخالت های مکرر حکومت ايران در امور داخلی فلسطينيان و اعراب منطقه ، نشان از عدم مشروعيت جمهوری اسلامی دارد. به آن استعفای روزافزون کارمندان رده بالای سفارت های جمهوری اسلامی را نيز اضافه کنيد. فتح درگوشه ای از بيانيه اش با اين عنوان که: " اهداف نظام خامنه ای- احمدی نژاد که ملت دوست و برادر ايران را با تمام تکثرات قومی، دينی و مذهبی اش سرکوب می کند... اهدافی آشکار است که در پی توسعه شکاف ميان فلسطينی ها و چند دسته کردن ملت عرب و کشاندن آن به جنگ های داخلی به سود خود است و " فتح " رئيس جمهوری نامشروع و غاصب قدرت ايران را به رسميت نميشناسد، صحبت از بربريت و توحش نظام اسلامی کرده است.
اين اظهار نظرهای صريح و بی سابقه، براستی بزرگترين پيروزی برای جنبشی است که تنها در يک سال، توانسته است تمامی دلهای آزادی خواهان جهان را تسخير کند و بذر صلح و دوستی را در بين تمام اقوام و ملت ها بپاشد. تعريف و تمجيد بی مورد از جنبش سبز نيست و از عدم کاميابی جنبش در موارد خاص، لب به انتقاد بايد برد ولی زمانيکه مشاهده ميکنيم جنبش سبز بنا به دلايلی تاکتيکی از حضور در خيابان برای مدتی منصرف شده و در حال فتح سنگر به سنگر خاکريزهای ديکتاتوری دينی در داخل و خارج از مرزها است، ناگريز وادار به تعريف و تمجيد از اين مقدار هوشمندی فعالين داخل و خارج از کشور ميشويم . اگر ديروز فکر ميکرديم که به دليل عدم حضور درخيابان جنبش سبز، به پايان راه خود رسيده است، امروز بايد اعتراف کنيم که خیــر. اين جنبش با اين فتنه های شيطانی از پای در نخواهد آمد.
براستی وقتی دروغ به يک روش در اداره مملکت تبديل شود و منافع شخصی به جای مافع ملی جايگزين گردد کار به جايی می رسد که دوستان ديروز حکومت اسلامی نيز از اين همه شارلاتان بازی و رفتارهای عوام فريبانه آن، به صدا درخواهند آمد . کلام کلام مير سبز ماست که به درستی اشاره کرد که: جنبش سبــز ريشه دار تر از آن شده است که با محدويت و يا حذف امثال وی متوقف شود.
ريزش مداوم مشروعيت داخلی بلای جان حکومت بود که به برکت مبارزات سبزهای داخل و خارج از کشور، مشروعيت خارجی نظام حتی در بين دوستان سابق خود نظير لبنان و فلسطين نيز به مخاطره جدی افتاده است. نارضايتی های داخلی در حال انباشت است و مردم ايران تنها به انتظار اجرای طرح گدا پرور هدفمند سازی يارانه ها هستند تا تمام اقشار جامعه مجددا يکپارچه لب به اعتراض همگانی بگشايند .
خواست های يک جامعه هميشه در بيان شعارهای اعتراضی اشان گفته ميشود .يک سال و اندی پيش شعار «رای من کجاست» توانست تمام ايرانيان با گرايشات گوناگون را که برايشان ايران مهم بود تا اسلام، به اسم جنبش سبز دورهم جمع کند تا همگی سبـــز باشند چرا که سبــزی و سبز بودن اميد بود به آينده . اما از پس اين با هم بودن شعار ميهن پرستانه ای به وجود آمد به نام نه غزه نه لبنان جانم فدای ايران که سنگرهای نظام در بيرون از مرزها را نيز در نورديد . از بعد آن بود که دنيا به خوبی متوجه شد اين نظام و رهبران آن جز عوام فريبی و دخالت در امور کشورها، هيچ نيت ديگری ندارد. لبنان و اکنون فلسطين .هر روز که می گذرد مردم ايران و جهان بيشتر معتقد می شوند که ريشه بحران در استبداد و عدم توجه به حق انها برای حاکميت به سرنوشت خودشان است.
مردم می بينند که دولتمداران بين انها اختلاف می اندازند که به نام اسلام و در حقيقت بر خلاف اسلام خودشان حکومت کنند.
حقيقتی که متوجه مذهبيون هم شده است . وقتی يک فرد طرفدار مذهب ميبيند، نظام اسلامی حتی به مسجد و قرآن کلام خدا، به مرجع تقليد و روحانی،به شبهای قدر و محرم بی احتــرامی ميکند،به اين واقعيت ميرسد که اين حکومت ضد انسان و ضد دين، به نظام ديکتاتوری تبديل شده است.
جمهوری اسلامی بخوبی متوجه اين موضوع شده است که نه تنها در داخل مشروعيت اش را از دست داده است ( نمونه آن حضور تعداد اندک تظاهر کنندگان در راهپيمايی روز قدس امسال که با توجه به حکومتی بودن اين تظاهرات و تبليغات مکرر رسانه ضد ملی، اين تعداد شرکت کننده اندک در مقايسه با ادوار گذشته، اين واقعيت را به خوبی نشان ميدهد ) بلکه در خارج از مرزها و در کشورهای مسلمان منطقه که سابقا بنا بر مصالح اشان، با جمهوری اسلامی دوستی ميکردند، نيز جايگاهی ندارد.اما متاسفانه جمهوری اسلامی، تنها راه فرار خود از اين رسوايی را در ادامه بازداشت ها و دستگيری ها و محدود کردن دايره فکری رهبران و فعالين جنبش سبز ميبيند. ايجاد اين محدوديت ها يقينا به دليل بی آبرويی بی سابقه نظام در بين افکار عمومی جهان توسط همان تيم کودتايی اجرا ميشود که طرح فتنه انتخاباتی رامهندسی کرده بودند.
بيانيه جنبش فلسطينی " فتح " که رهبری آن را محمود عباس رئيس تشکيلات خودگردان فلسطين بر عهده دارد و و انتقاد اين گروه از علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی و اعتراض به دخالت های مکرر حکومت ايران در امور داخلی فلسطينيان و اعراب منطقه ، نشان از عدم مشروعيت جمهوری اسلامی دارد. به آن استعفای روزافزون کارمندان رده بالای سفارت های جمهوری اسلامی را نيز اضافه کنيد. فتح درگوشه ای از بيانيه اش با اين عنوان که: " اهداف نظام خامنه ای- احمدی نژاد که ملت دوست و برادر ايران را با تمام تکثرات قومی، دينی و مذهبی اش سرکوب می کند... اهدافی آشکار است که در پی توسعه شکاف ميان فلسطينی ها و چند دسته کردن ملت عرب و کشاندن آن به جنگ های داخلی به سود خود است و " فتح " رئيس جمهوری نامشروع و غاصب قدرت ايران را به رسميت نميشناسد، صحبت از بربريت و توحش نظام اسلامی کرده است.
اين اظهار نظرهای صريح و بی سابقه، براستی بزرگترين پيروزی برای جنبشی است که تنها در يک سال، توانسته است تمامی دلهای آزادی خواهان جهان را تسخير کند و بذر صلح و دوستی را در بين تمام اقوام و ملت ها بپاشد. تعريف و تمجيد بی مورد از جنبش سبز نيست و از عدم کاميابی جنبش در موارد خاص، لب به انتقاد بايد برد ولی زمانيکه مشاهده ميکنيم جنبش سبز بنا به دلايلی تاکتيکی از حضور در خيابان برای مدتی منصرف شده و در حال فتح سنگر به سنگر خاکريزهای ديکتاتوری دينی در داخل و خارج از مرزها است، ناگريز وادار به تعريف و تمجيد از اين مقدار هوشمندی فعالين داخل و خارج از کشور ميشويم . اگر ديروز فکر ميکرديم که به دليل عدم حضور درخيابان جنبش سبز، به پايان راه خود رسيده است، امروز بايد اعتراف کنيم که خیــر. اين جنبش با اين فتنه های شيطانی از پای در نخواهد آمد.
0 جعبه زیر فرم نظرات برای تبدیل فینگلیش به فارسی است:
ارسال یک نظر