ر بتوانيم فضا را باز کنيم آن موقع شما ريزش را میبينيد. من دارم باهاشون صحبت ميکنم. حکومت کسی را ندارد. در اطراف احمدی نژاد در رياست جمهوری کسی اينها را باور ندارد. يه عده مگسهای دور شيرينی هستند ولی همين ها هم اگر بدانند همه شيرينی در اين اتاق نيست و شيرينی بيرون اتاقهم پيدا میشود، به اندازه ای تفکر دارودسته احمدی نژاد کثيف است که ترجيح ميدهند اين شيرينی را در يک اتاق پاک و سالم بخورند.
خبرنگاران سبز/ گفت و گو/امیر پارسیان:
خبرنگاران سبز با دکتر مهدی خزعلی به گفتگو نشست و پرسش هایی را با وی درمیان گذاشت. متن بخش اول این گفتگو بدین شرح است:
پرسش: چه شد که تفکرات دکتر خزعلی تا اين اندازه با تفکرات آيت الله خزعلی فاصله گرفت؟
پاسخ: من فکر می کنم اين سوال چهار يا پنج سال پيش هم از من پرسيده شد. آن روز گلايه بود که چرا با توجه به تفکر ايشان شما تفکر ديگری را دنبال می کنيد؟
من عرض کردم اختلاف اين ديدگاه برای مردم ما يک پيام خوب و يک نويد بالندگی دارد، که تفکر در سرزمين ما موروثی نيست، اين را به فال نيک بگيريد دنبال اين نباشيد که همه فرزندان مسئولين به همان راه بروند. همه بايد فکر کنند و اين اختلاف را به فال نيک ميگيرم برای تفکر پدرم احترام قائل هستم واعتقاد دارم که فرزندان من هم نبايستی فکر من را به ارث ببرند و بدون فکر، بدون تفکر، بدون انديشه و بدون تحليل ان را بپذيرند.
پرسش: با توجه به به اينکه شما تمام مسئوليت های دولتی خود را رها کردهايد خود را کدام يک از اين موارد می دانيد تحليلگر سياسی، متفکر مذهبی و يا ...؟
پاسخ: عرض کنم که من از سال ۷۵ در زمان آقای هاشمی بود که دو تا پست خيلی خوب به من پيشنهاد کردند، من برای هر دو استخاره کردم و هر دو بد آمد و اينکه برای هميشه از تمام مسئوليت های دولتی کنار بروم برايم خيلی خوب آمد و از آن روز قصد کردم که از فعاليت دولتی خارج شوم و آزاد فکر کنم و آزاد بنويسم. ديدم تا وقتی که اون چاه رو پر نکنيم نميتونيم فکر کنيم عليرغم اينکه من دولت هاشمی رو بسيار نقد می کردم اما نزديکی بيشتری داشتم تا با دولت های بعدی.
می گويند از يک مرجع تقليد در مورد چاه آبی که در آن حيوانی افتاده بود و مرده بود سوال کردند که حکم اين آب چيست؟ با خودش بسيار فکر ميکند که چه جوابی بدهد، میبيند نميتواند پاسخ بدهد. آخر سر گفت که در چاه منزل خودش خاک بريزند و پر کنند. بعد که چاه را پر کردند گفت حالا ميتوانم جواب بدهم. هرچه فکر ميکردم ميديدم خودم هم يک چاه دارم و اين اتفاق ممکن است برای خودم هم اتفاق بيفتد. اين چاه را پر کردم که فکرم آسوده شود و بتوانم فتوای درستی بدهم.
خروج من از فعاليت های دولتی به اين دليل بود که آن لقمه نميگذارد فکر کنی نمک گير می شوی، حالا هرچی به آن بگويی بعضی ها می گويند لقمه حرام اما بالاخره تاثير ميگذارد. به هر حال تا وقتی که دست و پای ما در چهار چوب يک تفکر و يک نظام و يک دولتی بود فکر مستقل و ازاد در کار نبود. به همين دليل با خودم عهد کردم که هيچ گونه مسئوليت دولتی نپذيرم و از سال ۷۵ تا کنون هيچ گونه مسئوليتی را نپذيرفتم. اما بحث مجلس يا جايی مانند نظام پزشکی را دولتی نميدانم. مجلس نماينده مردم هستی و ميخواهی بر دولت و ساير قوه ها نظارت کنی. آنجا ميتوان مانند مرحوم مدرس يک نماينده آزاد باشی و در مقابل استبداد بايستی. نظام پزشکی هم يک N.G.O است. اساسا من کانديدا شدم برای اينکه نگذارم که نظام پزشکی دولتی شود که الآن دروغ است که اين تشکيلات غير دولتی است. اين تشکيلاتی است که آدم های دولت به آنجا رفتند. من دنبال اين بودم که نظام پزشکی را به يک N.G.O تبديل کنم. يک تشکلی که برای جامعه پزشکی ما اعم از پزشکان و داروسازان و دندان پزشکان و پرستاران میباشد، اينها بايستند و خودشان برای خودشان تصميم بگيرند و اين الگويی شود برای همه سازمان های غير دولتی. خيلی جالب است که کسی که من را رد کرد از آقايان نظارت گفته بودند: " اگر خزعلی به نظام پزشکی بيايد فردا تمام پزشکان را وادار به اعتصاب ميکند". تفکرشون اين است.
پرسش: از مجلس و نمايندگی مجلس گفتيد. اگر به جای آقای موسوی کانديدا شده بوديد و اين تقلب شده بود با حوادث پس از انتخابات چگونه برخورد ميکرديد؟
پاسخ: من فکر میکنم، همان کاری که الآن میکنم . من ايستادگی و مقاومت را می بردم در حوزه کار فرهنگی و روشنگری و بحث جدی و می ايستادم. پرهيز ميکردم که فضای جامعه راديکال شود. من عرض کردم راديکاليسم به صلاح ما نيست. ما از عاشورا که مقدار زيادی از دستمان خارج شد و آنها آنچه ميخواستند به دروغ به ما نسبت دادند. من قبل از عاشورا به منزل مراجع رفتم و از آنها خواستم که به مردم بگويند رعايت شئونات عاشورا را بکنند و متاسفانه اين اتفاق نيفتاد و اين بيانيه که بايد داده ميشد که مردم رعايت شئونات جامعه را بکنند و نگذارند سو استفاده شود، نشد. هر چند که آقای موسوی بيانيه خوبی دادند.
الان معتقدم که بايد از تنش زايی پرهيز کنيم. آقای کروبی هم در همان تالار گفتگو اينترنتی گفتند. ما بايد هدفمان را تنظيم کنيم. به هر حال در اين جنبش سبز خيلیهايی که اختلافات ديرينه داشتند آمدند. خيلی ها دنبال براندازی نظام هستند و خيلی هم جدی هستند. ببينيد آن موقع نتايجی که میخواهيم را هم نميتوانيم بدست بياوريم. به ما برچسب برانداز و مخملی و رنگی ميزنند. اما اگر از ابتدا خيلی تعريف شده و هدايت شده طرف مقابل را درجايگاهی قرارمیداديم که پاسخی نداشته باشد، می برديم. بهانه به دست او نمیداديم. هرچند که طرف مقابل بهانه برای خود می سازد. مثلا عکس پاره شده که ما نميدانيم اگر عکس را پاره کردند و شما فيلم داريد چرا صورت طرف معلوم نيست ماشالله امکانات خوبی هم داريد.
الان بايد فضا را از راديکال شدن حفظ کنيم. تا بياييم در چهارچوبهايی که طرف مقابل را در کنج گرفتار کنيم. نبايد فشار را بر روی خودمان زياد کنيم. راه هايمان را بستيم. روزنامه ها توقيف شدند. احزاب تعطيل شدند. در فضای جامعه هم وقتی کسی ميترسد دختر جوانش را در خيابان بفرستد و سر از کهريزک در آورد اين کار را سخت ميکند. در همين روز قدس تنش فضا را بگيريم تا مردم بيايند ما برنامه ای که داريم اين است که در تظاهرات يکی از مسيرها را امنيتی برايش ايجاد کنيم با اين فرض که بگوييم آقای دولت روز قدس برای همه است. مسئولين، مثل رئيس جمهور سابق، نخست وزير سابق، رئيس مجلس سابق و بقيه روحانيون همه با هم بيايند مثلا از هفته تير حرکت کنند به سمت دانشگاه تهران وامنيت اين مسيررا حفظ کنند که چماق بدست هاوافراد خودسر- که البته من هيچ کدامشون را افراد خودسرنميدونم وبه تعبير خودشون عرض ميکنم! - برای مردم ايجاد مزاحمت نکننند.
يک مسير را خيلی آرام با شعارهای تنظيم شده - که انحرافی هم نباشد - راهپيمايی کنيم. حتی من معتقدم در روز قدس از شعارهای مرگ بر ديکتاتور هم پرهيز کنيم. تا بتوانيم خودمون رو عرضه کنيم و نشان بدهيم. مثلاً شعارمان اين باشد" ايران شده فلسطين مهدی بيا، مهدی بيا؟ " دراين حد رو دولت ميتواند تحمل کند. داريم ميگيم مشکل ما مانند مشکل فلسطين است. آن بسيجی تحمل اين شعار را دارد اما تحمل شعارهای ديگر را ندارد و بعد به مردم حمله ميکند. روز ۲۵ خرداد شعارها خيلی قشنگ تنظيم شده بود. به خاطر دارم که مردم اگر کسی "مرگ " میگفت به او تذکر میدادند که آن شعار را ندهد. روز هفت تير راهپيمايی سکوت خيلی خوب بود . شعارهای راديکال را حذف کنيم چون حکومت دوست دارد که ما به آن مسير برويم و سپس ما را سرکوب کنند. شعارهايی که به ما انگ اسراييلی يا آمريکايی نزنند!. اين چماق را ازدست آنان بگيريم و بگوييم خير شما مانند اسراييلی ها عمل می کنيد، ايران شده فلسطين.
من دنبال آزادی و دموکراسی هستم. دنبال اسلام هستم. وقتی آن آقای جوان ميگويد: " استقلال آزادی جمهوری ايرانی " اين با حذف" اسلامی" می خواهد بگويد: که ما هر چه ميکشيم از دين ميکشيم. من برعکس فکر ميکنم ما هرچه ميکشيم از بی دينی آقايان است. من آقای جنتی را پايبند به دين نميدانم. مشی آقای مصباح و جنتی را دين و اسلام نميدانم. آن جوان نبايد اشتباه کند من هيچکدام از کارهای آقايان را پای دين و اسلام نميگذارم. و متاسفانه اين شعار چماقی می شود برای سرکوب و با اين شعار جوانان بسيجی را عليه ما تحريک و تهييج میکنند.
پرسش: با توجه به ادعای حکومت مبنی بر شکست فتنه پس از ۹ دی به نظر شما چرا ريزش در ارکان نظام بيشتر شده است و شاهد اختلافاتی بی سابقه در بين حکومتيان هستيم؟ تا آنجا که حتی مسئولين سپاه به وجود مخالفين و پاسداران سبز در نيروهای مسلح اعتراف ميکنند.
پاسخ: اولا اينکه آقايان فکر ميکنند فتنه را کنترل کردند. فتنه ای در کار نبوده است يک اعتراض مشروع توسط مردم است. فتنه آنجايی است که قبل از انتخابات و در حين انتخابات و بعد از انتخابات به رای مردم و سلامت انتخابات احترام گذاشته نشد. من فتنه را آنجا ميدانم. آن فتنه خاموش نخواهد شد بدتر می شود و روزی دامنشان را خواهد گرفت. آنها در درون آتش آن فتنه دارند فعاليت می کنند. از آنجا که رهبرنيز ميگويد که فتنه ای بزرگتر در راه است و يا آقای مصباح نيز اين نکته را خاطر نشان می شود، اين فتنه بزرگ به آنها نزديک ميشود و فکرمی کنم ما در آينده بايد به داد آنها برسيم. زيرا اين فتنه برای همه ما مضر است.در فتنه تفکر ريگی ما با آقايان مشترک المنافع هستيم که اين فتنه بايد خاموش شود. فتنه احمدی نژاد و دارودسته حاکم به گونه ای است که در آينده ما با آنها مشترک المنافع ميشويم و متوجه می شوند که چه ماری را درآستين خود پرورش داده اند.
اما اينکه جنبش سبز را آيا سرکوب کردند. اين جنبش در دل مردم بوده است. با سکوتش در حال حال حرکت است و دارد رشد ميکند. ريزش بسيار شديدتر از آن است که به نظر می رسد. برای همين ميگويم اگر ميخواهيد اين ريزش را ببينيد بايد فضای بازرا ايجاد کنيد. بايد نترسيم. آن شب که آقای کروبی به منزل ما آمد همه مهمان ها ميخواستند که عکسی از انان نباشد. اين ترس ازآن است که اگر عکسی باشد. من بيکار ميشوم و همه چی را برما می بندند. ديکتاتوری نوين در بند و زنجير و اعدام نيست. اين برای قرون وسطا است. اين ها راهم دارند اما چيزی که همه گير شده است، تمام حقوق اجتماعی شما را می گيرند. نابودتان می کنند. تنها می شويد، در عين حال که در بين جمعيت هستيد. حکايتی را در آن شب آقای کروبی تعريف میکردند می گفتند: هنگامی که من در گنبدکاووس تبعيد بودم . آقای امامی جمارانی به ديدن من آمده بود. شخصی آمد با ايشون صحبت کند که برای فعاليت مذهبی در اين شهر به کمک مالی نيازمنديم. آقای امامی جمارانی به آن شخص گفت: من که مسافرم و به ديدن آقای کروبی آمده ام. آشيخ اينجا هست، ايشون اينجا تبعيد است شما با ايشون هماهنگ کنيد. همين که آن فرد شنيد من در تيعيد هستم. مثل اينکه من جذام دارم بدون سلام عليک با من رفت! فرار کرد!
فضای اختناق اينگونه است. خيلی ها از رفت و آمد با ما پرهيز ميکنند. نگران اند با ما کار نکنند. ناشر میترسد که اگر با حيان کار کنيم فردا ما را هم مانند حيان محروم ميکنند مارا هم فلج ميکنند. زندگی ما راهم فلج ميکنند.اگر بتوانيم فضا را باز کنيم آن موقع شما ريزش را میبينيد. من دارم باهاشون صحبت ميکنم. حکومت کسی را ندارد. در اطراف احمدی نژاد در رياست جمهوری کسی اينها را باور ندارد. يه عده مگسهای دور شيرينی هستند ولی همين ها هم اگر بدانند همه شيرينی در اين اتاق نيست و شيرينی بيرون اتاقهم پيدا میشود، به اندازه ای تفکر دارودسته احمدی نژاد کثيف است که ترجيح ميدهند اين شيرينی را در يک اتاق پاک و سالم بخورند. الان فضا بسته است. خيلی ها فکر ميکنند همه رزق آنها در آن اتاق است و بايد اين نجاست را تحمل کنند و اگر از ان اتاق بيرون بيايند میميرند. حيات خود را درهمراهی با انان می بينند. مطمئن باشيد در بدنه دولت بيش از ۹۵ درصد مخالفشان هست. ۵ درصد خودی هم ندارند. در مديران هم لااقل ۸۰ درصد مخالف اينها هستند. همان مديرانی که بله قربان گو هستند در دلشان موافق نيستند. رزق، خونه، ماشين، امکاناتشان در اين است که با اينها باشند وگرنه دلشان با اينها نيست. اينها چيزی برای ارائه کردند ندارند.کی دنبال خشونت و بلوا و ماجراجويی است؟ مطمئن باشيد حرفی برای گفتن ندارند و ريزش خيلی بيشتر از اينهاست. بايد فضا را باز کنيم تا ديده شود.
پرسش: آيا فکر نميکنيد نظام فعلی همان نظام پيش بينی شده در قانون اساسی است؟
پاسخ: ما خيلی مايليم قانون اساسی در بسياری از جاها بازنگری بشود.اون دور باطلی که در قانون اساسی است که با تصويب نظارت استصوابی شورای نگبان تشديد شده است. اگر اين نظارت نبود راه کمی بازتر بود. اينکه رهبری بخواهد با شورای نگهبان صلاحيت خبرگان را تاييد کند و خبرگان صلاحيت رهبری را يکی از دورهای باطل قانون اساسی است. يا اينکه رياست قوه قضاييه توسط رهبری انتخاب ميشود و در اينجا ارتباطش با رای مردم قطع ميشود و نميتواند به تخلفاتی که در حکومت ميشود آزاد و مستقل رسيدگی کند. اگر خبرگانی که به رای مردم انتخاب شده است ميتواند صلاحيت رهبری را تاييد کند خوب همين خبرگان اعضای شورای نگهبان و رييس قوه قضاييه را انتخاب کنند. آن دور باطل حذف ميشود و همه ارکان قدرت به رای مردم وصل ميشود. درآن موقع خبرگان نظارت جدی بر عملکرد رهبری خواهد داشت و اون اصلاحات که ما مد نظر داريم اين است که هر هشت سال که خبرگان جديد می آيد بايد آرای جوانانی که هنوز با رهبر بيعت نکردند توسط خبرگان به رهبر داده شود. درهر هشت سال يکبار بايد در خبرگان انتخابات برگزار شود و اين بهترين نظارت است که در آن بدون تنش و خراب کردن کسی رهبر را تعيين ميکنند. اين رهبر هم ميداند که هر هشت سال او را به رای ميگذارند که خوب بوده است يا خير؟ آيا خبرگان او را انتخاب ميکند يا خير؟
اينها ظرفيت های فراموش شده قانون اساسی است. وظايف خبرگان اين موارد است :
۱- انتخاب رهبر : خب اينکه ۲۱ سال است تعطيل شده. انتخاب يعنی انتخابات يعنی هر هشت سال که آمديد در يک صندوق رای گيری کنيد که چه کسی رهبر شود.
۲- نظارت بر رهبر: خبرگانی که به دست بوسی رهبر می رود چگونه ميتواند ناظر باشد؟ اگر خبرگانی داشتيم که رهبر می آمد در خبرگان و گزارش میداد، اين نظارت میشد.نوع برخورد را ببينيد که آيا رهبر به خبرگان می آيد يا نمايندگان مجلس خبرگان به دست بوسی ميروند؟کدام يک گزارش ميدهند؟ رهبر است که بايد گزارش بدهد تا خبرگان تاييد کنديا خبرگان گزارش را به نظر مقام معظم میرساند، پس نظارت را تعطيل کردهاند. يعنی خبرگان را تعطيل کردند.
۳- "عزل" هم که بماند آن مورد سوم از وظايف است که فکرش هم موجب کفر است!
در دهه اول انقلاب قانون اساسی در زمان امام بازنگری شد و پيام آن اين است که بازنگری قانون اساسی قانونی است و هيچ اشکالی ندارد. الان دو دهه از آن ميگذرد و هيچ بازنگری نشده است.اما بازنگری که توسط جنتیها باشد ما را به دوران جاهليت بازميگرداند هيچ ظرفيتی از دموکراسی باقی نمی ماند.آقای احمدی نژاد در تبليغات قبل از انتخاباتش گفت: مگر ما برای دموکراسی انقلاب کرديم؟ ما میدانستيم که اينها به دموکراسی، به رای مردم اعتقاد ندارند. اينها ميگويند مشروعيت آسمانی است و ما فقط داريم ظاهررا حفظ میکنيم. میگويند هرکه غير از اين باشد باطل است. با اين ديدگاه که خودش را حق و ديگران را باطل ميداند چه کار میخواهيد بکنيد؟ هر فعل حرامی را هم برای حفظ اين ديدگاه جايز میداند. دروغ، تهمت، افترا، تجاوز، زندان، شکنجه و... همه اينها را مجاز ميداند. بايد کار فرهنگی کنيم. بايد همان چماقی که بر سر ما میکوبند را از دستشان بگيريم و با همان پاسخشان را بدهيم.
پرسش: گفتيد شورای نگهبان را خبرگان تعيين کند. در آن صورت که، شورای نگهبان دست چين شده رهبری به شورای نگهبان دست چين شده خبرگان تبديل می شود. موافق نيستيد؟
پاسخ: الان يک فرد شش نفر از اعضای شورای نگهبان را انتخاب ميکند. مجمع تشخيص مصلحت نظام هم به همين ترتيب. بحث من اين است که شورای نگهبان را چگونه به رای مردم وصل کنيم. اگر خبرگان را به طور صحيح به رای مردم وصل کرديم. همين خبرگانی که به انتخاب مردم مشخص شده اند ميتواند شورای نگهبان را انتخاب کند.
حالا چرا میگوييم خبرگان، برای اينکه خبرگان مجتهدينی هستند که می توانند فقيه را تشخيص بدهند. اگر بگوييم مجلس می کويند دکتری که در مجلس است چه کاره است که فقه را تشخيص بدهد. ميگوييم خبرگان که مجتهد اند. آنها که ميتوانستند رهبر را به عنوان يک فقيه انتخاب کنند پس ميتوانند شورای نگهبان را نيز تعيين کنند.اعضايی که شرط اجتهاد دارند را خبرگان انتخاب کنند.
--- پایان بخش اول مصاحبه با دکتر مهدی خزعلی ---
خبرنگاران سبز با دکتر مهدی خزعلی به گفتگو نشست و پرسش هایی را با وی درمیان گذاشت. متن بخش اول این گفتگو بدین شرح است:توجه : پاسخ های مطرح شده نظرات شخصی دکتر خزعلی بوده است و سایت خبرنگاران سبز هیچ گونه مسئولیتی در برابر آن ندارد.
پرسش: چه شد که تفکرات دکتر خزعلی تا اين اندازه با تفکرات آيت الله خزعلی فاصله گرفت؟
پاسخ: من فکر می کنم اين سوال چهار يا پنج سال پيش هم از من پرسيده شد. آن روز گلايه بود که چرا با توجه به تفکر ايشان شما تفکر ديگری را دنبال می کنيد؟
من عرض کردم اختلاف اين ديدگاه برای مردم ما يک پيام خوب و يک نويد بالندگی دارد، که تفکر در سرزمين ما موروثی نيست، اين را به فال نيک بگيريد دنبال اين نباشيد که همه فرزندان مسئولين به همان راه بروند. همه بايد فکر کنند و اين اختلاف را به فال نيک ميگيرم برای تفکر پدرم احترام قائل هستم واعتقاد دارم که فرزندان من هم نبايستی فکر من را به ارث ببرند و بدون فکر، بدون تفکر، بدون انديشه و بدون تحليل ان را بپذيرند.
پرسش: با توجه به به اينکه شما تمام مسئوليت های دولتی خود را رها کردهايد خود را کدام يک از اين موارد می دانيد تحليلگر سياسی، متفکر مذهبی و يا ...؟
پاسخ: عرض کنم که من از سال ۷۵ در زمان آقای هاشمی بود که دو تا پست خيلی خوب به من پيشنهاد کردند، من برای هر دو استخاره کردم و هر دو بد آمد و اينکه برای هميشه از تمام مسئوليت های دولتی کنار بروم برايم خيلی خوب آمد و از آن روز قصد کردم که از فعاليت دولتی خارج شوم و آزاد فکر کنم و آزاد بنويسم. ديدم تا وقتی که اون چاه رو پر نکنيم نميتونيم فکر کنيم عليرغم اينکه من دولت هاشمی رو بسيار نقد می کردم اما نزديکی بيشتری داشتم تا با دولت های بعدی.
می گويند از يک مرجع تقليد در مورد چاه آبی که در آن حيوانی افتاده بود و مرده بود سوال کردند که حکم اين آب چيست؟ با خودش بسيار فکر ميکند که چه جوابی بدهد، میبيند نميتواند پاسخ بدهد. آخر سر گفت که در چاه منزل خودش خاک بريزند و پر کنند. بعد که چاه را پر کردند گفت حالا ميتوانم جواب بدهم. هرچه فکر ميکردم ميديدم خودم هم يک چاه دارم و اين اتفاق ممکن است برای خودم هم اتفاق بيفتد. اين چاه را پر کردم که فکرم آسوده شود و بتوانم فتوای درستی بدهم.
خروج من از فعاليت های دولتی به اين دليل بود که آن لقمه نميگذارد فکر کنی نمک گير می شوی، حالا هرچی به آن بگويی بعضی ها می گويند لقمه حرام اما بالاخره تاثير ميگذارد. به هر حال تا وقتی که دست و پای ما در چهار چوب يک تفکر و يک نظام و يک دولتی بود فکر مستقل و ازاد در کار نبود. به همين دليل با خودم عهد کردم که هيچ گونه مسئوليت دولتی نپذيرم و از سال ۷۵ تا کنون هيچ گونه مسئوليتی را نپذيرفتم. اما بحث مجلس يا جايی مانند نظام پزشکی را دولتی نميدانم. مجلس نماينده مردم هستی و ميخواهی بر دولت و ساير قوه ها نظارت کنی. آنجا ميتوان مانند مرحوم مدرس يک نماينده آزاد باشی و در مقابل استبداد بايستی. نظام پزشکی هم يک N.G.O است. اساسا من کانديدا شدم برای اينکه نگذارم که نظام پزشکی دولتی شود که الآن دروغ است که اين تشکيلات غير دولتی است. اين تشکيلاتی است که آدم های دولت به آنجا رفتند. من دنبال اين بودم که نظام پزشکی را به يک N.G.O تبديل کنم. يک تشکلی که برای جامعه پزشکی ما اعم از پزشکان و داروسازان و دندان پزشکان و پرستاران میباشد، اينها بايستند و خودشان برای خودشان تصميم بگيرند و اين الگويی شود برای همه سازمان های غير دولتی. خيلی جالب است که کسی که من را رد کرد از آقايان نظارت گفته بودند: " اگر خزعلی به نظام پزشکی بيايد فردا تمام پزشکان را وادار به اعتصاب ميکند". تفکرشون اين است.
پرسش: از مجلس و نمايندگی مجلس گفتيد. اگر به جای آقای موسوی کانديدا شده بوديد و اين تقلب شده بود با حوادث پس از انتخابات چگونه برخورد ميکرديد؟
پاسخ: من فکر میکنم، همان کاری که الآن میکنم . من ايستادگی و مقاومت را می بردم در حوزه کار فرهنگی و روشنگری و بحث جدی و می ايستادم. پرهيز ميکردم که فضای جامعه راديکال شود. من عرض کردم راديکاليسم به صلاح ما نيست. ما از عاشورا که مقدار زيادی از دستمان خارج شد و آنها آنچه ميخواستند به دروغ به ما نسبت دادند. من قبل از عاشورا به منزل مراجع رفتم و از آنها خواستم که به مردم بگويند رعايت شئونات عاشورا را بکنند و متاسفانه اين اتفاق نيفتاد و اين بيانيه که بايد داده ميشد که مردم رعايت شئونات جامعه را بکنند و نگذارند سو استفاده شود، نشد. هر چند که آقای موسوی بيانيه خوبی دادند.
الان معتقدم که بايد از تنش زايی پرهيز کنيم. آقای کروبی هم در همان تالار گفتگو اينترنتی گفتند. ما بايد هدفمان را تنظيم کنيم. به هر حال در اين جنبش سبز خيلیهايی که اختلافات ديرينه داشتند آمدند. خيلی ها دنبال براندازی نظام هستند و خيلی هم جدی هستند. ببينيد آن موقع نتايجی که میخواهيم را هم نميتوانيم بدست بياوريم. به ما برچسب برانداز و مخملی و رنگی ميزنند. اما اگر از ابتدا خيلی تعريف شده و هدايت شده طرف مقابل را درجايگاهی قرارمیداديم که پاسخی نداشته باشد، می برديم. بهانه به دست او نمیداديم. هرچند که طرف مقابل بهانه برای خود می سازد. مثلا عکس پاره شده که ما نميدانيم اگر عکس را پاره کردند و شما فيلم داريد چرا صورت طرف معلوم نيست ماشالله امکانات خوبی هم داريد.
الان بايد فضا را از راديکال شدن حفظ کنيم. تا بياييم در چهارچوبهايی که طرف مقابل را در کنج گرفتار کنيم. نبايد فشار را بر روی خودمان زياد کنيم. راه هايمان را بستيم. روزنامه ها توقيف شدند. احزاب تعطيل شدند. در فضای جامعه هم وقتی کسی ميترسد دختر جوانش را در خيابان بفرستد و سر از کهريزک در آورد اين کار را سخت ميکند. در همين روز قدس تنش فضا را بگيريم تا مردم بيايند ما برنامه ای که داريم اين است که در تظاهرات يکی از مسيرها را امنيتی برايش ايجاد کنيم با اين فرض که بگوييم آقای دولت روز قدس برای همه است. مسئولين، مثل رئيس جمهور سابق، نخست وزير سابق، رئيس مجلس سابق و بقيه روحانيون همه با هم بيايند مثلا از هفته تير حرکت کنند به سمت دانشگاه تهران وامنيت اين مسيررا حفظ کنند که چماق بدست هاوافراد خودسر- که البته من هيچ کدامشون را افراد خودسرنميدونم وبه تعبير خودشون عرض ميکنم! - برای مردم ايجاد مزاحمت نکننند.
يک مسير را خيلی آرام با شعارهای تنظيم شده - که انحرافی هم نباشد - راهپيمايی کنيم. حتی من معتقدم در روز قدس از شعارهای مرگ بر ديکتاتور هم پرهيز کنيم. تا بتوانيم خودمون رو عرضه کنيم و نشان بدهيم. مثلاً شعارمان اين باشد" ايران شده فلسطين مهدی بيا، مهدی بيا؟ " دراين حد رو دولت ميتواند تحمل کند. داريم ميگيم مشکل ما مانند مشکل فلسطين است. آن بسيجی تحمل اين شعار را دارد اما تحمل شعارهای ديگر را ندارد و بعد به مردم حمله ميکند. روز ۲۵ خرداد شعارها خيلی قشنگ تنظيم شده بود. به خاطر دارم که مردم اگر کسی "مرگ " میگفت به او تذکر میدادند که آن شعار را ندهد. روز هفت تير راهپيمايی سکوت خيلی خوب بود . شعارهای راديکال را حذف کنيم چون حکومت دوست دارد که ما به آن مسير برويم و سپس ما را سرکوب کنند. شعارهايی که به ما انگ اسراييلی يا آمريکايی نزنند!. اين چماق را ازدست آنان بگيريم و بگوييم خير شما مانند اسراييلی ها عمل می کنيد، ايران شده فلسطين.
من دنبال آزادی و دموکراسی هستم. دنبال اسلام هستم. وقتی آن آقای جوان ميگويد: " استقلال آزادی جمهوری ايرانی " اين با حذف" اسلامی" می خواهد بگويد: که ما هر چه ميکشيم از دين ميکشيم. من برعکس فکر ميکنم ما هرچه ميکشيم از بی دينی آقايان است. من آقای جنتی را پايبند به دين نميدانم. مشی آقای مصباح و جنتی را دين و اسلام نميدانم. آن جوان نبايد اشتباه کند من هيچکدام از کارهای آقايان را پای دين و اسلام نميگذارم. و متاسفانه اين شعار چماقی می شود برای سرکوب و با اين شعار جوانان بسيجی را عليه ما تحريک و تهييج میکنند.
پرسش: با توجه به ادعای حکومت مبنی بر شکست فتنه پس از ۹ دی به نظر شما چرا ريزش در ارکان نظام بيشتر شده است و شاهد اختلافاتی بی سابقه در بين حکومتيان هستيم؟ تا آنجا که حتی مسئولين سپاه به وجود مخالفين و پاسداران سبز در نيروهای مسلح اعتراف ميکنند.
پاسخ: اولا اينکه آقايان فکر ميکنند فتنه را کنترل کردند. فتنه ای در کار نبوده است يک اعتراض مشروع توسط مردم است. فتنه آنجايی است که قبل از انتخابات و در حين انتخابات و بعد از انتخابات به رای مردم و سلامت انتخابات احترام گذاشته نشد. من فتنه را آنجا ميدانم. آن فتنه خاموش نخواهد شد بدتر می شود و روزی دامنشان را خواهد گرفت. آنها در درون آتش آن فتنه دارند فعاليت می کنند. از آنجا که رهبرنيز ميگويد که فتنه ای بزرگتر در راه است و يا آقای مصباح نيز اين نکته را خاطر نشان می شود، اين فتنه بزرگ به آنها نزديک ميشود و فکرمی کنم ما در آينده بايد به داد آنها برسيم. زيرا اين فتنه برای همه ما مضر است.در فتنه تفکر ريگی ما با آقايان مشترک المنافع هستيم که اين فتنه بايد خاموش شود. فتنه احمدی نژاد و دارودسته حاکم به گونه ای است که در آينده ما با آنها مشترک المنافع ميشويم و متوجه می شوند که چه ماری را درآستين خود پرورش داده اند.
اما اينکه جنبش سبز را آيا سرکوب کردند. اين جنبش در دل مردم بوده است. با سکوتش در حال حال حرکت است و دارد رشد ميکند. ريزش بسيار شديدتر از آن است که به نظر می رسد. برای همين ميگويم اگر ميخواهيد اين ريزش را ببينيد بايد فضای بازرا ايجاد کنيد. بايد نترسيم. آن شب که آقای کروبی به منزل ما آمد همه مهمان ها ميخواستند که عکسی از انان نباشد. اين ترس ازآن است که اگر عکسی باشد. من بيکار ميشوم و همه چی را برما می بندند. ديکتاتوری نوين در بند و زنجير و اعدام نيست. اين برای قرون وسطا است. اين ها راهم دارند اما چيزی که همه گير شده است، تمام حقوق اجتماعی شما را می گيرند. نابودتان می کنند. تنها می شويد، در عين حال که در بين جمعيت هستيد. حکايتی را در آن شب آقای کروبی تعريف میکردند می گفتند: هنگامی که من در گنبدکاووس تبعيد بودم . آقای امامی جمارانی به ديدن من آمده بود. شخصی آمد با ايشون صحبت کند که برای فعاليت مذهبی در اين شهر به کمک مالی نيازمنديم. آقای امامی جمارانی به آن شخص گفت: من که مسافرم و به ديدن آقای کروبی آمده ام. آشيخ اينجا هست، ايشون اينجا تبعيد است شما با ايشون هماهنگ کنيد. همين که آن فرد شنيد من در تيعيد هستم. مثل اينکه من جذام دارم بدون سلام عليک با من رفت! فرار کرد!
فضای اختناق اينگونه است. خيلی ها از رفت و آمد با ما پرهيز ميکنند. نگران اند با ما کار نکنند. ناشر میترسد که اگر با حيان کار کنيم فردا ما را هم مانند حيان محروم ميکنند مارا هم فلج ميکنند. زندگی ما راهم فلج ميکنند.اگر بتوانيم فضا را باز کنيم آن موقع شما ريزش را میبينيد. من دارم باهاشون صحبت ميکنم. حکومت کسی را ندارد. در اطراف احمدی نژاد در رياست جمهوری کسی اينها را باور ندارد. يه عده مگسهای دور شيرينی هستند ولی همين ها هم اگر بدانند همه شيرينی در اين اتاق نيست و شيرينی بيرون اتاقهم پيدا میشود، به اندازه ای تفکر دارودسته احمدی نژاد کثيف است که ترجيح ميدهند اين شيرينی را در يک اتاق پاک و سالم بخورند. الان فضا بسته است. خيلی ها فکر ميکنند همه رزق آنها در آن اتاق است و بايد اين نجاست را تحمل کنند و اگر از ان اتاق بيرون بيايند میميرند. حيات خود را درهمراهی با انان می بينند. مطمئن باشيد در بدنه دولت بيش از ۹۵ درصد مخالفشان هست. ۵ درصد خودی هم ندارند. در مديران هم لااقل ۸۰ درصد مخالف اينها هستند. همان مديرانی که بله قربان گو هستند در دلشان موافق نيستند. رزق، خونه، ماشين، امکاناتشان در اين است که با اينها باشند وگرنه دلشان با اينها نيست. اينها چيزی برای ارائه کردند ندارند.کی دنبال خشونت و بلوا و ماجراجويی است؟ مطمئن باشيد حرفی برای گفتن ندارند و ريزش خيلی بيشتر از اينهاست. بايد فضا را باز کنيم تا ديده شود.
پرسش: آيا فکر نميکنيد نظام فعلی همان نظام پيش بينی شده در قانون اساسی است؟
پاسخ: ما خيلی مايليم قانون اساسی در بسياری از جاها بازنگری بشود.اون دور باطلی که در قانون اساسی است که با تصويب نظارت استصوابی شورای نگبان تشديد شده است. اگر اين نظارت نبود راه کمی بازتر بود. اينکه رهبری بخواهد با شورای نگهبان صلاحيت خبرگان را تاييد کند و خبرگان صلاحيت رهبری را يکی از دورهای باطل قانون اساسی است. يا اينکه رياست قوه قضاييه توسط رهبری انتخاب ميشود و در اينجا ارتباطش با رای مردم قطع ميشود و نميتواند به تخلفاتی که در حکومت ميشود آزاد و مستقل رسيدگی کند. اگر خبرگانی که به رای مردم انتخاب شده است ميتواند صلاحيت رهبری را تاييد کند خوب همين خبرگان اعضای شورای نگهبان و رييس قوه قضاييه را انتخاب کنند. آن دور باطل حذف ميشود و همه ارکان قدرت به رای مردم وصل ميشود. درآن موقع خبرگان نظارت جدی بر عملکرد رهبری خواهد داشت و اون اصلاحات که ما مد نظر داريم اين است که هر هشت سال که خبرگان جديد می آيد بايد آرای جوانانی که هنوز با رهبر بيعت نکردند توسط خبرگان به رهبر داده شود. درهر هشت سال يکبار بايد در خبرگان انتخابات برگزار شود و اين بهترين نظارت است که در آن بدون تنش و خراب کردن کسی رهبر را تعيين ميکنند. اين رهبر هم ميداند که هر هشت سال او را به رای ميگذارند که خوب بوده است يا خير؟ آيا خبرگان او را انتخاب ميکند يا خير؟
اينها ظرفيت های فراموش شده قانون اساسی است. وظايف خبرگان اين موارد است :
۱- انتخاب رهبر : خب اينکه ۲۱ سال است تعطيل شده. انتخاب يعنی انتخابات يعنی هر هشت سال که آمديد در يک صندوق رای گيری کنيد که چه کسی رهبر شود.
۲- نظارت بر رهبر: خبرگانی که به دست بوسی رهبر می رود چگونه ميتواند ناظر باشد؟ اگر خبرگانی داشتيم که رهبر می آمد در خبرگان و گزارش میداد، اين نظارت میشد.نوع برخورد را ببينيد که آيا رهبر به خبرگان می آيد يا نمايندگان مجلس خبرگان به دست بوسی ميروند؟کدام يک گزارش ميدهند؟ رهبر است که بايد گزارش بدهد تا خبرگان تاييد کنديا خبرگان گزارش را به نظر مقام معظم میرساند، پس نظارت را تعطيل کردهاند. يعنی خبرگان را تعطيل کردند.
۳- "عزل" هم که بماند آن مورد سوم از وظايف است که فکرش هم موجب کفر است!
در دهه اول انقلاب قانون اساسی در زمان امام بازنگری شد و پيام آن اين است که بازنگری قانون اساسی قانونی است و هيچ اشکالی ندارد. الان دو دهه از آن ميگذرد و هيچ بازنگری نشده است.اما بازنگری که توسط جنتیها باشد ما را به دوران جاهليت بازميگرداند هيچ ظرفيتی از دموکراسی باقی نمی ماند.آقای احمدی نژاد در تبليغات قبل از انتخاباتش گفت: مگر ما برای دموکراسی انقلاب کرديم؟ ما میدانستيم که اينها به دموکراسی، به رای مردم اعتقاد ندارند. اينها ميگويند مشروعيت آسمانی است و ما فقط داريم ظاهررا حفظ میکنيم. میگويند هرکه غير از اين باشد باطل است. با اين ديدگاه که خودش را حق و ديگران را باطل ميداند چه کار میخواهيد بکنيد؟ هر فعل حرامی را هم برای حفظ اين ديدگاه جايز میداند. دروغ، تهمت، افترا، تجاوز، زندان، شکنجه و... همه اينها را مجاز ميداند. بايد کار فرهنگی کنيم. بايد همان چماقی که بر سر ما میکوبند را از دستشان بگيريم و با همان پاسخشان را بدهيم.
پرسش: گفتيد شورای نگهبان را خبرگان تعيين کند. در آن صورت که، شورای نگهبان دست چين شده رهبری به شورای نگهبان دست چين شده خبرگان تبديل می شود. موافق نيستيد؟
پاسخ: الان يک فرد شش نفر از اعضای شورای نگهبان را انتخاب ميکند. مجمع تشخيص مصلحت نظام هم به همين ترتيب. بحث من اين است که شورای نگهبان را چگونه به رای مردم وصل کنيم. اگر خبرگان را به طور صحيح به رای مردم وصل کرديم. همين خبرگانی که به انتخاب مردم مشخص شده اند ميتواند شورای نگهبان را انتخاب کند.
حالا چرا میگوييم خبرگان، برای اينکه خبرگان مجتهدينی هستند که می توانند فقيه را تشخيص بدهند. اگر بگوييم مجلس می کويند دکتری که در مجلس است چه کاره است که فقه را تشخيص بدهد. ميگوييم خبرگان که مجتهد اند. آنها که ميتوانستند رهبر را به عنوان يک فقيه انتخاب کنند پس ميتوانند شورای نگهبان را نيز تعيين کنند.اعضايی که شرط اجتهاد دارند را خبرگان انتخاب کنند.
--- پایان بخش اول مصاحبه با دکتر مهدی خزعلی ---









10 جعبه زیر فرم نظرات برای تبدیل فینگلیش به فارسی است:
آقاي دكتر خزعلي
شك نكنيد كه شما به دنبال اسلام نيستيد، چرا كه اصول فكر و مباني كه شما در اين گفتار بيان داشته ايد با اسلام هيچ ارتباطي ندارد.
شما بگوييد دنبال خواسته هاي خود و اميال قدرت طلبانه خود هستيد. و اين از رفتار و كردار شما كاملا آشكار است.
اين واقعا بسيار احمقانه است كه بيان داشته ايد من ميخواستم به مجلس بروم كه فلان و بيسار، مگر مجلس قسمتي خارج از دولت است كه اينگونه بيان داشته ايد؟ يا شما خودتان احمقيد يا فكر كرده ايد كه ديگران احمقند!!
واقعا پول حرام چنان در تار و پودتان رسوخ كرده كه چشمانتان را به روي همه چيز بسته ايد.
به هر حال حماقت كساني مثل شما بيش از آني است كه در كلام بتوان آن را گنجاند.
اصلا متوجه نشدم ...
آ.آ
م.آ
با درود به دکتر و شرف وی
شعبه الهی جهان ادعا کرده اند که در جمغی یکی گفته که ایران میخواد ژاپن اسلامی شود و ..
از دکتر که روانشاس هستند میخواستم سوال کنید این که فرد به این راحتی دروغ بگوید و برای خودش داستان درست کنید ریشه ان در کجا هست و چقدر خطر دارد ایا این سرهم بندی کردن توهم به کجا ختم میشود و چرا بایستی در راه خدا این هم دروغ شاخ دار گفت و ان هم نوکر در حال تناول با دست کسی نگوید ملا متوهم هستی
با تشکر
خطاب به ناشناس اول:باشمایی که نمیدانی فرق موقعیت مجلس و دولت در کجاست چه میتوان گفت . واقعا مخالفت شما با سخن حق جای بسی مباهات
با احترام به نظرات و دیدگاههای دکتر خزعلی، وقتی خواندم دکتر این مملکت استخاره میکند تا کاری انجام دهد، فهمیدم که راه درازی در پیش داریم.
دکتر جان، وقتی از تفاوت در تفکر و نحوه نگرش با پدرتان میگویید و توصیه به تفکر میکنید (که بسیار ارزنده و مفید است) چه نیازی به استخاره است؟
دوست ناشناس حق دارد مجلس و دولت را یکی بداند چون الان نمایندگان وکیل الدوله هستند نه وکیل المله . جای تاسف دارد که این ناشناس حتی جرات ندارد نامی برای خودش بگذارد
از طرف: بچه محل امام رضا
daastaane shoma ham hamun kifi pule....mardom ba ino oun sargarm beshan o haapuli konan albate shoma haa ham ziad moghaser nistid ta bebinim khaaste usa chie
ya hosein mirhosei aliiiiiiiiiiiiii bod in mosahebe
بسیار لذت بردم
ما می گوییم یک ریس جمهور همه کاره کشور باشد که مردم بتواند اگر کسی را نخواستند آن را کنار بگذارند مردم باید با یک عقیده طرف باشند در ضمن به جای خبرگان و مجمع تشخیص یک مجلس باشد مانند مجلس سنا در همه دنیا وجود دارد باشد
ارسال یک نظر