آقای جنتی سی سال است خود را در شورای نگهبان جا کرده است. جنتی يک انسان دست بوس و پابوس است چه قبل از انقلاب چه بعد از انقلاب. از او بهتر چه کسی را می خواهند؟ او با اختلاف سنی و ارتباط نزديک با قدرت حرف اول در شورای نگهبان است و اوست که ميگويد چه کسی انتخاب شود. قطعا تا وقتی که نفسش در بيايد حتی روی تخت CCU و ICU عضو شورای نگهبان خواهد بود. بعد از مرگ نمی دانيم که عضويتش تمديد می شود يا کس ديگری را می آورند.
خبرنگاران سبز/ گفت و گو/ امیر پارسیان: خبرنگاران سبز با دکتر مهدی خزعلی به گفتگو نشست و پرسش هایی را با وی درمیان گذاشت.بخش اول را از اینجا مطالعه فرمایید. متن بخش دوم این گفتگو بدین شرح است:
توجه : پاسخ های مطرح شده نظرات شخصی دکتر خزعلی بوده است و سايت خبرنگاران سبز هيچ گونه مسئوليتی در برابر آن ندارد.
پاسخ: اختلافات جدی و آتش زير خاکستر است. اگر نتوانيم اين اقتدار و تماميت ارضی را حفظ کنيم، کشورهای خارجی مايلند که ما را به يک جنگ داخلی بکشانند تاتماميت ارضی ما را از بين ببرند. اين مهمترين چيزی است که بايد حفظ کنيم. ما به دنبال اين نيستيم که منابع و ذخايرمان نابود شود. تماميت ارضی به خطر بيفتد. دوباره بلوای تجزيه طلب ها در استان های مختلف را داشته باشيم. قدرت های بزرگ غرب و همسايه های جنوبی ما آرزوی اين تجزيه را دارند که يک کشور قدرتمند بالای سرشان نباشد و امکانات نظامی اش نابود شود. من معتقدم بايد اين فضا را آرام کنيم. وارد مذاکره شويم و گام هايمان را تنظيم کنيم. يک نقطه کوچک را مثلا مساله مشايی را در نظر بگيريم با جناح مقابل اين مساله را حل کنيم. با پيدا کردن اين نقاط بتوانيم مسايل را به تدريج حل کنيم و قدم به قدم به جلو برويم. ميتوانيم در مساله مشايی مراجعی را که سکوت کردند راوارد گود کنيم. نگوييم چرا مراجع سکوت کردند. در خيلی از قيام های زمان ائمه معصومين ائمه سکوت کردند چون خواسته آن شخصی که قيام کرده بود برای ائمه مشخص نبود. اگر کسی پرچم مبارزه با ظلم را بردارد اما دعوت به حق نکند اينها دخالت نميکنند. ميگويند به کجا ميخواهی بروی؟ نکند بدتر شود!
به ما ايراد ميگيرند ميگويند چه تضمينی هست شما که بيايی آن دينی را که ميگويی اجرا شود در جوابشان ميگويم چه تضمينی هست شما که بياييد آن سکولاريسمی که ميگوييد برقرار شود، چه تضمينی هست که به ديکتاتوری نيانجامد. هيچ نضمينی وجود ندارد. ما به دنبال اين هستيم که به دموکراسی برسيم که اگر تضمينی نبود بتوانيم طرف را به پايين بکشيم. چرا میگوييم فقط دموکراسی را پاسداری کنيم که در آن حکومت آزاد، من ديندار به دنبال حکومت دينی میروم و تو سکولار به دنبال حکومت سکولار ميروی. حتی ممکن است با شعار دموکراسی ديکتاتوری راه انداخت. بايد به وسيله دموکراسی بتوانيم ديکتاتوری را به پايين بکشيم. ما بايد به سمت مذاکره برويم. وگرنه خطر جنگ و تجزيه جدی است و به نظرم احمدی نژاد تا آنجا هم می ايستد و مملکت رو به جنگ و نابودی ميکشد چون حيات خود را در همين تنش ها و ناآرامیها ميبيند. و حيات اسراييل هم در ماجرا جويی ماست.بدانيم که اسراييل زنده است به تنشهايی که احمدی نژاد ايجاد ميکند و احمدی نژاد زنده اسست به اين ماجراجويی ها.
پرسش: بهترين راه غلبه کردن بر تعصبات مذهبی که به وسيله آن شکنجه و تجاوز هم روا دانسته ميشود را چه ميدانيد؟
پاسخ: اين چيزی که شما نام تعصبات مذهبی را برای آن انتخاب کرديد اين استفاده ابزاری از دين است.اين همان چماق تذهيب شده است. شايد برآن آيات قرآن میبينيد اما اين آخرش چماق است!. اين دين نيست. ما اين چماق را به عنوان تعصبات مذهب نمی پذيريم. تنها راه مقابله با سو استفاده ابزاری از دين همان دين است. اگر راه ديگری بروی آنها را تجهيز کردی. اگر شعار غير دينی داديد آنها را تثبيت کرديد. حجت برای عوام آنهاست. باهمين شعار"جمهوری ايرانی" آنها را توجيه وآماده حمله میکند. در سفربه مکه، درجايی روغنی به سپر ماشين ميزندند که اين رمل های بيابان رنگ را از بين نبرد. من جدی نگرفتم واين روغن را نزدم. مسير را ادامه دادم. هنگامی که به مقصد رسيدم ديدم رنگ سپر ماشين از بين رفته و سپر سفيد شده است. و آنها که روغن زده بودند روی اين روغن لايه ای از همين رمل ها نشسته بود و رمل های بعدی به همين رمل های چسبيده شده ، میخوردواز سپر محافظت ميکرد. گفتم اين رمل ها همان کسانی اند که جلوی ما ايستاه اند. اين رمل همان بسيجی است. از جنس خودمان اند. اعتقاد خودمان را دارند. اين وسط يک روغنی زدند يک غذای چربی گذاشته اند. اگر ميخواهيم اين سپر را برداريم اول بايد اين سپر رملی چسبيده به روغن را پاک کنيم. خوب بعضی از اين ها به لقمه چرب و چيلی چسبيده اند و برخی از آينده می ترسند، ما به کسانی که نگران اند اگر جابه جايی شود لطمه می خورند، نفوذ کنيم. عده ای نگران اند که در آينده با ما چه خواهند کرد به همين دليل جلوی ما می ايستند اين سد رو بايد بشکنيم.
اولاً چماق دين رو از آنان بايد بگيريم. بگوييم: آقای مصباح اين دين شما دين رسول الله نيست. اين اسلام شماست و فاصله اش با اسلام اهل بيت بسيار زياد است. دوماً آنانی که برای حفظ دين به دنبال آن بودند وقتی میبينند ما هم به دنبال حفظ دين هستيم و چماق دين را از دارودسته مصباح گرفته ايم به دنبال دين واقعی می آيند.
ترس رو از آنها بگيريم که ما با شما برادريم. بياييد در روز قدس به آنان گل بدهيم. به مخالفين، به آنان که مارا کتک زده اند. در اواخر انقلاب شعار اين بود : برادر ارتشی چرا برادر کشی؟ بايد اعلام کنيم که دنبال انتقام نيستيم دو تفکر بوده و بعد از دموکراسی تفکر شما هم عرصه برای بروز دارد. گام هايمان را تنظيم کنيم. الان آقای مصباح نگران است. می گويد فتنه کسانی که ارزشی هستند. نگران حرف ماهاست. نگران سلطنت طلبها، رضا پهلوی، بنی صدر نيست. چون توانستند آنها را خراب کنند. به بنی صدر می گويند تو فرار کردی. به آن يکی ميگويند رفتی در اردوگاه اشرف زيرسايه صدام وطن فروشی کردی. به هر کس چيزی دارند که بگويند. اما به ما که اينجا نشستيم و از دين حرف ميزنيم و ميگوييم حاصل جنگ و انقلاب از دست میرود. به خانواده های شهيد باکری، همت، بهشتی، مطهری، قدوسی، دستغيب، صدوقی، مدنی و اشرفی اصفهانی هم ميخواهند بگويند شما اسراييلی هستيد؟ با افراد مذهبی داخل نظام مشکل دارند. و ما هم دنبال اين هستيم که بسيج و بچه های جنگ در کنار ما باشند. بگوييم شما گمراه شديد. شما منحرف شديد. خواص بی بصيرت شماييد. شما عليه همرزمان جبهه تان چماق بدست گرفتيد. ما که داريم از مردم و اسلام دفاع ميکنيم.
پرسش: کسانی که با اين گفتمان دينی نزديکی ندارند چه بايد کنند؟
پاسخ: يکی از مشکلات ما آلوده بودن دين با خرافه است. مثلا مخالفت با نوروز ربطی با دين ندارد. ائمه رسوم تمام اقوام را ارج نهادند. نه تنها نوروز را نفی نکرده بلکه برای آن نيز دعا گذاشته است. اما اين عده می آيند می گويند نوروز برای بی دينان است، نفی ميکنند. اين باعث می شود که مردمی که آن را ميراث فرهنگی خود، نشان تمدن کهن خود می دانند و بسيار هم زيباست و برتر از ساير تمدن ها بوده، دين را زير پای خود بگذارد و بگويد اين دين را نميخواهم. چهارشنبه سوری را ميگويند برای آتش پرست هاست، مگر ما در ايران آتش پرست داشتيم و يا داريم؟ کدام زرتشتی را ديديد که آتش پرست باشد؟ چهارشنبه سوری يک از جشن های ملی ماست. همان گونه که نور و روشنايی جلوه ای از اهورامزدا بود و با همين جلوه در طور بر موسی تجلی کرد ميتوانستيم همين را در چهارشنبه سوری وارد کنيم. در کنار آتش که جلوه ای از تجليات الهی است دعا کنيم آيه ای از قران بخوانيم که چگونه خداوند با آتش بر موسی جلوه کرد. اين چه اشکالی دارد؟ اين وظيفه ماست. حلال خدا را حرام کردند. خيلی چيزها حلال است. موسيقی، صدای زن همه اينها چيزهايی است که آقايون اشتباه می گويند. کدام يک از فقها گفته است که صدای زن حرام است؟ به قول آقايان عورت است؟ هيچکدام. اين مسايل سليقه شماست.
در دين حقوق بيشتر برای زن است نه برای مرد. در اسلام واقعی مرد در خدمت زن است. اين شيوه ای است که خدا خواسته است، که خدا زن را جنس لطيف قرار داده و او را در بالا گذاشته است تا مرد به او خدمت کند. چرا کسی اين مسائل را نميگويد؟
پرسش: آيا هدف بعدی احمدی نژاد بيت علی خامنه ای است؟
پاسخ: درواقع من هدف اول آقای احمدی نژآد ميدونم. اساسا احمدی نژاد پا گذاشت رو شانه های اينها و آمد بالا. کسانی که فکر ميکرد مردم در دوم خرداد با بيست و يک ميليون رای يک نه بزرگ به آنها گفتند و در واقع بحران مشروعيت داشتند و هميشه احساس ميکردند که سربارند و مردم به او نه گفتند و او را نميخواهند. اين ماجرا هشت سال عقده ای در گلوی جناح حاکم
شده بود. رای هفده ميليونی دور اول احمدی نژاد عليرغم اينکه بنده مقدمه و نحوه انتخابات را باطل ميدانم باز رای به جناح حاکم نبود.رای کسانی بود که ميخواستند مخالفتشان را با حکومت ابراز کنند.اشتباه نکنيم در دور اول حداکثر چهار تا پنج ميليون رای کسانی بود که اعتقادی رای دادند. بقيه رای تندترين مخالفان بود که حتی برخی به سرنگونی جمهوری اسلامی راضی هستند. اخيرا هم آقای مشايی اعلام کرد که رای به احمدی نژاد رای مخالفان بوده است.به نظر من آقای احمدی نژآد اعتقادی به امام زمان ندارد و بيشتر به دنبال تخريب اين اعتقاد هست. نتيجه کارهای احمدی نژاد استهزا بيشتر باور انتظار است. به مراجع، روحانيت شيعه، ولايت فقيه قطعا اعتقاد و باور ندارد. عملکرد او هم در مواقعی اين مسائل را نشان داده است. دنبال کار ديگری است. پنج سال پيش در کتاب آيينه نوشتم که او قطعا در مقابل رهبر خواهد ايستاد. مطرح کردن مشايی يک صف ارايی است، يک دهن کجی به رهبری است. در واقع اينگونه فکر میکند که دوره من تمام شده است و ديگر پايگاهی ندارم و با اين مخالفت ها می توان پايگاهی دست و پا کرد. در اين چهار پنج سال ريش ايشان گرو بوده است اما در اين مدت ريش خيلی ها را به گرو گرفته است.
من دسترسی به اطلاعات خدا رو شکر ندارم و فقط تحليل می دهم.فردا نمیتوانند بگويند که اسرار محرمانه نظام را افشا کرده است. يک تحليلگر برخورد جناح حاکم با احمدی نژاد را به گونه ای می بيند که گويی ريش آقايان گرو احمدی نژاد است. اين دهن کجی ها پشت پرده ای دارد و فقط در اين موارد نيست.
پرسش: می گوييد احمدی نژاد درد دين ندارد و به دنبال هدف ديگری است اين هدف چيست؟
پاسخ: من ماموريتی برای احمدی نژاد قائلم که بيانش ميتواند بار حقوقی داشته باشد. من هم دستم زير ساطور و گردنم زير تيغ است. همين قدر بگويم که هدف را بالاتر از قدرت ميدانم. دنبال قدرت و شهرت هست. مسائل روانشناختی هم هست که در مقاله ای توضيح دادم. ايشان دچار اختلال شخصيت جدی است. قصه از جای ديگر تنظيم می شود. احمدی نژاد مهره ای است که کسانی برای ما ساخته اند و امروز مشايی را می خواهند برای ما بسازند. نگرانی جدی من از لابی صهيونيست هاست و اينکه آنها برای ما دارند برنامه ريزی می کنند. دويست سال است که در خاورميانه فرقه سازی ميکنند. دعواهای بين شيعه و سنی به راه می اندازند. طالبان را به راه می اندازند. من وهابيت و بهاييت و مصباحيون را همه آنان را فرقه های دست نشانده ميدانم. احمدی نژاد يکی از اين محصولات است. بايد مراقب باشيم. دعوای ما يک دعوای فرهنگی و فکری است که در خيابان حل نمی شود.
پرسش: ابقای چندين باره فردی مانند جنتی به اين دليل است که او خود را به خامنه ای تحميل می کند و يا اينکه خامنه ای او را انتخاب می کند؟
پاسخ: آقای جنتی سی سال است خود را در شورای نگهبان جا کرده است. جنتی يک انسان دست بوس و پابوس است چه قبل از انقلاب چه بعد از انقلاب. از او بهتر چه کسی را می خواهند؟ او با اختلاف سنی و ارتباط نزديک با قدرت حرف اول را در شورای نگهبان است و اوست که ميگويد چه کسی انتخاب شود. قطعا تا وقتی که نفسش در بيايد حتی روی تخت CCU و ICU عضو شورای نگهبان خواهد بود. بعد از مرگ نمی دانيم که عضويتش تمديد می شود يا کس ديگری را می آورند. خيالتان راحت باشد اين آدم مرگ ندارد چندی پيش به منزل پدرم آمده بود سالم و سلامت. نه چربی اش بالاست نه قندش از همه لحاظ سالم است. تشييع جنازه عزراييل را هم خود ايشان انجام ميدهد.
پرسش: اتفاقات پس از انتخابات به معنای فرمان برداری روحانيت از نظاميان است؟
پاسخ: آقای شهيد محلاتی که در سپاه بودند جمله جالبی دارند. ميگ.يند : ما در حوزه يک عمر زحمت ميکشيم تا کسی را که تحصيل می کند را مجتهد و مرجع تقليد کنيم. اما در سپاه داريم جان می کنيم تا اين سپاهيان مرجع تقليد را مقلد کنيم. دردی است که از آغاز سپاه بوده است. اينها هرکدام برای خود مدعی هستند. می خواهيم اينها را تابع کنيم. اين جمله را از قول آقای ده نمکی از زبان يکی از علماء می گويم و مشابه اين را از قول آقای الله کرم که گفته بودند : ما هيچ کدام از مراجع را قبول نداريم، فقط رهبری. برای دفاع از رهبری ميخواهند تمام مراجع را از بين ببرند. اما همين رهبری هم از بين مراجع و روحانيون است. اگر ريشه آن را بزنی و دورش را خالی کنی به راحتی می شود او را هم زد.
شعار اينکه هيچ کس را قبول نداريم جز رهبری و يا اينکه آقای رامين ميگويد : حتی امام خمينی هم به گرد پای امام خامنه ای نميرسد. اينها نمی خواهند آقای خامنه ای را ببرند بالا يا امام را به زمين بکوبد. اينها می خواهند پشتوانه آقای خامنه ای را نابود کنند. وقتی جرات می کنند به بهانه حمايت از خامنه ای به امام خمينی توهين کند راه توهين و کوبيدن خامنه ای را باز کرده است. من از آقای خامنه ای تعبيير امام ندارم اين جمله را نقل قول کردم. من امام خامنه ای نگفتم، نمی گويم و نخواهم گفت. اين جمله نفی امامی است که ميخواهند در ادامه آن نفی آقای خامنه ای و سايرين را باز کند. در اين قضايا سپاهی ها خيلی چيزها را به روحانيت تحميل ميکنند. امروز نظاميان هم دينمدار شدند هم سياستمدار هم همه کاره مملکت
پرسش: آيا به اين دلايلی که فرموديد عمق استراتژيک مذهبی ايران در منطقه خصوصا لبنان، عراق و پاکستان کاهش پيدا کرده است؟
پاسخ: آن قداست روحانيت، مرجعيت و رهبری شکسته شد و اين امر در کشورهايی نظير لبنان مشخص است. لبنانی که رهبری ما و مرجعيت برايشان قداست داشت امروز ديگر اينگونه نيست. ارتباط حکومت و دين به اندازه ای تنگاتنگ شده است که هرچه حکومت ميکند را پای دين می گذارند. متاسفانه بايد بپذيريم که دين ستيزی حاصل استفاده ابزاری آقايان از دين است. هر چند من معتقدم اين قداست درست نيست. معصومين ما بين مردم می نشستند. در برابر معصومين مردم به راحتی صحبت ميکردند. در مجلس پيامبرگرد می نشستند که مجلس بالا و پايين نداشته باشد.پيامبر مانند مردم لباس می پوشيد. و وقتی وارد مجلس می شدند پيامبر را نمی شناختند زيرا مانند بقيه بودند. اين رفتار آقايان ارتباطی با دين واقعی ندارد.
پرسش: چرا مراجع به اين تهاجمات به دين پاسخ نمی دهند؟
پاسخ: به گونه ای افراد در خيابان ها آمده اند که برای مراجع آن طرف قضيه مشخص نيست. نگرانند که ريشه دين زده شود. اين نگرانی ها را بايد از بين برد. آقايانی که در جنبش سبز هستند و سکولار هستند. کسانی که ضد دين هستند و میگويند دين افيون ملت هاست. اين دين بوده است که مردم را سرکوب کرده است. اينها را به مراجع می گويند. فيلم آن فردی که در ماهواره عکس امام خمينی وآقايان خامنه ای، هاشمی و موسوی را به اسم مبارزه آتش ميزند، يا به دين توهين می کند، را به مراجع نشان میدهند. من معتقدم اگر اشتباهات بعد از انقلاب نبود شاهد راديکاليسم و اعدام های در زندان هم نبوديم. ما چوب اشتباهات سازمان مجاهدين را ميخوريم که در اوايل انقلاب دست به اسلحه برد. بعد از آن همه صداها خفه شد و اين استبداد شکل گرفت. من اين استبداد رو نتيجه ندانم کاری های امثال رجوی می دانم. ما هم آن موقع اگر انتقادی می کرديم منافق می شديم زيرا منافقين آن زمان دست به اسلحه شدند.









6 جعبه زیر فرم نظرات برای تبدیل فینگلیش به فارسی است:
جناب خزعلی گرامی
حتما یک بار دیگر در مورد سکولاریزم تحقیق کنید
سکولاریزم یعنی اینکه شما و دینتان و دیگر ادیان و آنان که بی دینند بتوانند باهم و درکنار هم زندگی کنند...
اگر بتوانید توضیح دهید که سکولاریزم دیکتاتوری چگونه است و برایش از تاریخ مثال بیاورید ممنون می شوم
متوجه نمی شوم...
آ.آ
م.آ
aghaye khazali ba ehteram man be onvane yek armani baz ham bayad dar mamlekati zendegi konam ke hamechizash eslamist?
ba ehteram be eslam va mosalmanan
چون بعد از انقلاب شروع کردن به کشتار حالا فکر می کنند اگر اتفاقی بیافتد حالا اینها هم همان کار می کنند اما بدانید در دمکراسی گفتگو و تفکر وجود دارد قاضی آخر هم مردم هستند نه یک آدمی دیوانه به عنوان قاضی شرع
ارسال یک نظر