زندانیهای اعتصاب کننده همچنين مطلع شده بودند که پيام اعتصاب شان بازتاب گستردهای در ايران و جهان داشته است و احساسشان اين بوده وقتی توانستهاند پيام حق طلبیشان را به مردم برسانند، نبايد سلامت برخی از دوستان را که به شدت بيمارند، بيشتر از اين به خطر بيفتد.
خبرنگاران سبز/ حقوق بشر: اوایل بامداد امروز نوشتهای از فاطمه شمس همسر محمدرضا جلاییپور که هم اکنون دو ماه از حبس مجدد وی میگذرد منتشر کردیم که در آن نوشته وی در باره درستی نامه منتشره از طرف زندانیان ابراز تردید کرده بود و از موضع رهبران سبز که از اعتصاب کنندگان درخواست کرده بودند اعتصابشان را بشکنند انتقاد کرده بود. (+) هنوز ۲۴ ساعت از آن نوشته نگذشته که ایشان نوشته دیگری را در گوگل خوان قرار داده که ضمن توضیح دادن نکاتی که ایشان در درستی آن تردید کرده بود چرایی موضع گیریها را نیز بررسی میکند و نادرست بودن انتقاداتش را میپذیرد. همچنین گفتنی است که با وجود اینکه اعتصاب غذای زندانیان شکسته شده است هنوز از وضع تندرستی آنان خبر موثقی در دست نیست و خانوادههای زندانیان همچنان در نگرانی بسر میبرند. متن کامل این نوشته در زیر میآید.
ديروز يادداشت کوتاهی نوشتم با عنوان چند سوال و دغدغه درباره اعتصاب آن هفده نفر که البته بدون اطلاع من در سايت سی ميل هم منتشر شد و بعد از آن در شبکههای مجازی هم بحثها و واکنشهايی را در پی داشت. بسيار خوشحالم از اينکه آن مطلب را با هدف روشن شدن ابهامات نوشتم و خوشبختانه با نظرات و ايميلها و پيامهايی هم که گرفتم اطلاعاتم در اين باره بيشتر شد و فکر کردم بد نباشد که آنها را با کسانی که نوشته ديروز را خواندند هم در ميان بگذارم. به خصوص اينکه محور بحثهای بيست و چهار ساعت گذشته بر سر اين بود که چرا اصولن ميرحسين و بقيه آن طور موضع گرفتند که خوشبختانه از منابع موثق مطلع شدم که چرا و در اين نوشته هم آورده ام.
اميدوارم اعتصابيون خودشان خيلی زود آزاد شوند و بهتر کل جريان را برايمان توضيح دهند. چيزهايی که در زير مینويسم را از منابع موثق دريافت کردهام و در حقيقت بيشتر نقل اطلاعاتی است که در اين باره کسب کردهام تا اظهار نظر دوباره در اين باره:
يکی از سوالاتی که در نوشته ديروز مطرح کرده بودم اين بود که چه شد که آن هفده نفر بعد از شانزده روز ناگهان به اين نتيجه رسيدند که بيانيهای خطاب به ملت صادر کنند؟ آن هم در حالی که هيچ ارتباطی با جهان بيرون (به زعم ديروز من) نداشته اند؟ بر اساس اطلاعاتی که از ديشب تا به حال از منابع موثق دستگير من شد ظاهرن اعتصاب کنندگان را چند روز پيش برای ديدار با دادستان يا معاونانش به دادسرا برده بودهاند و همزمان با اين ديدار چند زندانی مورد اعتماد ديگر از بندهای ديگر و چند نفر که برای پيگيری کارهای دادگاهشان به دادسرا رفته بودند ، اعتصابيون را ديده اند و موفق شدهاند که با آنها حرف بزنند و نظرات شان را به خانوادهها منتقل کنند. خلاصه گفته های اعتصابيون اين بوده که عدهای از اعتصابکنندهها به خاطر بيماریهايی که داشتهاند نه اينکه نمیخواهند، نمیتوانند به اين وضع ادامه دهند و برای جلوگيری از عدم انسجام و ضربه به آنان آن ديگرانی هم که آماده ادامه اعتصاب بودهاند و همين طور با توجه به پيام های شخصيت ها که نشان می دهد صدای اعتراض شان شنيده شده، نهايتن تصميم گرفتهاند برای پرهيز از ضربه خوردن به دوستان بيمارشان اعتصاب را بشکنند.
زندانیهای اعتصاب کننده همچنين مطلع شده بودند که پيام اعتصاب شان بازتاب گسترده ای در ايران و جهان داشته است و احساس شان اين بوده وقتی توانسته اند پيام حق طلبی شان را به مردم برسانند، نبايد سلامت برخی از دوستان را که به شدت بيمارند ،بيشتر از اين به خطر بيفتد.
تاکيد میکنم که عده ای هنوز آمادگی ادامه اعتصاب را داشتهاند و فقط به دودليل به اين نتيجه رسيدند که تصميم به پايان اعتصاب بگيرند: يپام های همراهان جنبش سبز آنها را به اين نتيجه رسانده بود که پيام اعتراض شان کاملا شنيده شده و حتما اثرات خود را خواهد گذشت. دوم اينکه واقعا برخی از دوستانشان بيماری های حاد داشتند و اوضاع جسمی شان به شدت رو به وخامت رفته بود.
نگرانی ديگر خانواده ها هم اين است که اين زندانیها زمانی که اعتصاب شان را می شکستند به مقامات زندان گفتهاند اگر تا چند روز آينده از انفرادی خارج نشوند دوباره دست به اعتصاب خواهند زد. خانواده ها اميدوارند که دادستان تهران و ديگر مقامات عقلانيت به خرج بدهند و اين موضوع را زودتر حل کنند.
ابهام دومم درباره مشکوک بودن پيام اعتصابيون بود و اينکه آيا خودشان اين پيام را شخصن تنظيم کردهاند يا افراد ديگری آن را نوشتهاند: پاسخ اينکه آنطور که من از منابع بسيار موثق مطلع شدم ظاهرن بيانيه را دو-سه نفر از اعتصابيون نوشتهاند و آن را با روش هايی که زندانی ها در زندان فرامی گيرند با بقيه اعتصابيون چک کرده اند و پيام توسط چند تن از زندانيان مطمئن و با ياری واسطه های فداکار به بيرون منتقل شده است و لذا اين اطمينان وجود دارد که پيام از داخل خود زندان و با موافقت خود بچه ها صادر شده بوده است. لازم است اضافه کنم که در هيچ يک از اين تماسها خانوادههای زندانیها به طور مستقيم دخيل نبودهاند، يعنی اصلن چنين امکانی را نداشتهاند و صرفن از طريق يک سری واسطههايی که البته معتمد بودهاند اين نامه به بيرون منتقل شده.
ابهام و در واقع گلايهی ديگری که در نوشته ديروزم کرده بودم متوجه رفتار رهبران و پيشروان جنبش بود که در واکنش به اين اعتصاب بيانيه دادند که اعتصابتان را بشکنيد. تصور من و البته خيلیهای ديگر از اين رفتار اين بود که موسوی و کروبی به خاطر ملاحظات و فشارهايی اين کار را کردهاند ولی در عمل پشت زندانیها را خالی کردهاند. البته هنوز هم تاکيد می کنم بر حرف ديروزم که به خاطر ملاحظات و فشارهايی اين موضع را گرفتند اما نفس آن ملاحظات و فشارها صرفن آن چيزهايی که به ذهن من می رسيد نبود. ظاهرن ميرحسين در برابر گرفتن چنين موضعی در ابتدا مقاومت کرده و گفته تا زمانی که مطمئن نشود که خود زندانيان و خانواده های زندانيان هم راضی به اين کار ( يعنی شکستن اعتصابشان) هستند اين بيانيه را نخواهد داد. حتی به خاطر اين مقاومتش مورد انتقاد هم قرار گرفته که چرا سلامت اعتصابيون و درخواست خانواده ها برايش مهم نيست اما وقتی ديده که خانواده ها، به خصوص مادران اين زندانيان به شدت در فشار و عذاب و نگرانی اند و خودشان درخواست اين را دارند که از بچه هايشان خواسته شود به اين اعتصاب پايان داده شود و همين طور وقتی از طريق واسطه های مطمئن از حال وخيم بعضی از اعتصابيون که به خاطر بيماری هايشان مجبور شده بودند چند روز زودتر از بقيه اعتصابشان را بشکنند مطلع شده بوده حاضر به دادن چنين بيانيهای شده تا بقيه هم تا سلامت شان بيش از اين به خطر نيفتاده، اعتصاب شان را بشکنند.
با اين اوصاف به نظرم می رسد که موسوی در اين بين حداقل آن طوری که من ديروز فکر می کردم موضع نگرفته بوده و اين کار با فشار و درخواست خانواده ها صورت گرفته بوده است. معنای اين حرف اين است که اگر ميرحسين مطمئن نمی شد که شکستن اعتصاب به نفع زندانيان بيمار و خانواده هايشان نيست بعيد بود اين کار را بکند.
اين راهم بگويم که در نوشته ديروز من، ابدن حرفی از اينکه چرا زندانی ها اعتصابشان را شکستند يا خدايی نکرده محکوم کردن آنها به هيچ وجه در ميان نبود. من و امثال من که بيرون زندان و مرزهای آن کشوريم اصولن چنين اجازهای نبايد به خودمان بدهيم که برای زندانيان دستورالعمل صادر کنيم، حرف من در آن نوشته صرفن اين بود که چرا موسوی چنان موضعی گرفت و اينکه نفس آن بيانيه مشکوک بود. و خوشحالم که نوشتنش باعث شد اين دو ابهام حداقل برای من يکی برطرف شود. اول اينکه مطمئن شدم موسوی بنا بر صلاحديد شخصی اين بيانيه را نداده و تا وقتی که مطمئن نشده بوده که لااقل نظر خانواده زندانی ها هم بر همين است از نوشتن آن امتناع کرده بوده تا جايی که زمينه دلگيری برخی از اعضای خانواده های اين اعتصابيون هم فراهم شده بوده و او در واقع با موافقت و فشار آنها چنين موضعی گرفته و ديگر هم اينکه بيانيه بر اساس اطلاع موثق از داخل زندان بيرون آمده و به تاييد زندانيان و واسطههای معتمد رسيده است.









0 جعبه زیر فرم نظرات برای تبدیل فینگلیش به فارسی است:
ارسال یک نظر