۱۳۸۹ مرداد ۲۸, پنجشنبه

منافع ملی، استبداد داخلی و قدرت‌های جهانی / به قلم احمد زیدآبادی

در واقع تهديد انگليس صرفا يک بلوف نبود، ايدن وزير خارجه وقت انگليس در اين مورد می گويد: ميل شديدی در ما وجود داشت که به دخالت مستقيم بپردازيم و اموال سرقت شده را به چنگ آوريم، اما فشار آمريکا در مخالفت با چنين اقدامی نيز بسيار شديد بود.
خبرنگاران سبز/ بازخوانی تاریخ:
پنجاه و هفتمين سالگرد کودتای ۲۸ مرداد که به سرنگونی دولت دکتر محمد مصدق انجاميد، فرا رسيده است. کودتايی که پيامد آن، سالها اختناق سياسی و به محاق رفتن آزادی بيان و انديشه بود. گرچه رويای مصدق در مقاطعی کوتاه به نظر تعبير شدنی می‌رسيد، اما ايران امروز نيز با همان چالش هايی روبروست که دولت مصدق روبرو بود.

سالها اختناق سياسی و اجتماعی، نبود مطبوعات آزاد و ضعف در ديپلماسی عمومی، مشکلاتی است که به نظر در همه اين سالها در اشکال مختلفی بازتوليد شده‌اند. مقاله بزگزیده ما در سالگرد کودتای ۲۸ مرداد ممکن است در نگاه نخست قدری ناهمگون به نظر رسد چه آنکه بيش از پرداختن به عوامل اين کودتا، به تحليل مناسبات جهانی و واکنش قدرت های بزرگ در قبال ملی کردن نفت توسط دولت مصدق می پردازد اما بی‌گمان تدقیق در این مناسبات به فهم بهتر آن وقایع کمک می‌کند.

احمد زيدآبادی روزنامه نگار برجسته که به شرف اهل قلم شهره گشته و به خاطر انتقادات گزنده‌اش از رهبری ج.ا. بيش از يک سال است در زندان اوين روزگار می‌گذراند، در اين مقاله، که در شماره پنجاه و سوم مجله ايران فردا منتشر شده است، تنگناهای نيل به استقلال سياسی و حقوقی در دنيای معاصر در نسبت با عوامل استبداد داخلی و منافع اقتصادی قدرت های جهانی را سنجيده است.

ايرانيان اين روزها با نگرانی رفتارهای دولت محمود احمدی نژاد را نظاره می‌کنند که با گفتار راديکاليزه خود، زمينه تحريم و تخاصم را به وجود آورده است. مقاله زيدآبادی، مرز دقيقی ميان نسبت منافع ملی با استبداد داخلی و منافع قدرت های جهانی ترسيم می‌کند. روشن شدن اين حدود، می‌تواند در تلقی دموکراسی خواهی ايرانيان، نتايج روشنی به همراه داشته باشد. (به کوشش: نویسنده وبلاگ مصائب آنا)

---------------------------------------------------------------
سياست پيچيده آمريکا در برابر جنبش ملی کردن نفت ايران و حکومت دکتر محمد مصدق، برخی از ايرانيان را دچار توهم کرده است. به گونه‌ای که بعضی محافل، آمريکا را مشوق دکتر مصدق برای ملی کردن نفت ايران دانسته و دليل آن را نيز به رقابت نفتی بين لندن و واشنگتن نسبت می‌دهند. پيشگام ارائه ی اين تحليل، حزب توده ی ايران بوده است. اين حزب در همان ابتدای نخست وزيری مصدق چنين تحليل می کرد:«کاملا آشکار است که وقتی انگليسی ها، رزم آرا اين عامل صديق خود را به عنوان سنگ بزرگ در ترازو گذاشتند، آمريکايی ها نيز با سواستفاده از افکار و احساسات ملت ايران، بزرگ ترين سنگ خود را يعنی ملی کردن صنعت نفت را به دست اقليت، در کفه ی ديگر ترازو جای دادند»۱

اين روزها نيز تحليلی کمابيش شبيه تحليل حزب توده، اما اين بار از جانب نيروهای افراطی مذهبی به منظور خدشه وارد ساختن به اصالت جنبش ملی ايران و رهبر بی بديل آن مطرح می شود. اين تحليل، يکسره بی اساس و فاقد هر گونه اعتبار تاريخی است، زيرا دکتر مصدق هنگامی به طراحی و اجرای ملی کردن صنعت نفت مبادرت کرد که آمريکا و انگليس دوره ی رقابت کوتاه خود را پس از جنگ جهانی دوم پشت سر گذاشته و به دليل آغاز جنگ کره و اوجگيری جنگ سرد، در مورد نحوه ی همکاری خود برای اداره ی «جهان آزاد» به توافق رسيده بودند. در واقع به قدرت رسيدن سپهبد رزم آرا در ايران، نتيجه ی مستقيم توافق دو قدرت بزرگ در مورد سرنوشت کشورمان بود. نيويورک تايمز در همان زمان درباره ی نخست وزيری رزم آرا نوشت:«از هم گسيختگی اوضاع ايران تحت اداره و هدايت گروهی از سياستمداران حرفه ای غيرقابل اطمينان، کار ايران را به آن درجه از فساد و بدبختی رسانده است که اکنون آشکار شده که جز رئيس ستاد ارتش، کس ديگری نخواهد توانست ايران را از اين وضع اسفبار نجات بخشد. اگر در نتيجه ی حوادث کره، جنگ واقعی درگير شود، ژنرال رزم آرا و ارتش او، به اتفاق ايلات مسلح کوهستانی می توانند حداقل برای مدتی جلوی پيشروی به طرف مناطق جنوبی را سد کنند. اگر جلوی شوروی در کره گرفته شود و مسکو بخواهد از حزب توده ، بدون روشن شدن آتش جنگ بين المللی برای ايجاد قيام مسلح استفاده کند، ماموريت رزم آرا محکمتر و حياتی تر خواهد بود»۲

دکتر مصدق و هیات ایرانی در دادگاه لاهه
از همين رو دوهر، عضو ارشد سفارت آمريکا در تهران، برای نخست وزيری رزم آرا به تلاش گسترده ای دست زد. وی طی ملاقات های محرمانه ای که با رزم آرا به عمل آورد، از مشکلات سپهبد و نيز شرايط او برای قبول زمامداری آگاه شد و مراتب را به سفارت آمريکا اطلاع داد. رزم آرا در اين ملاقات ها، ضمن ارائه ی برنامه ی خود به دوهر، خواستار حمايت آمريکا از دولت وی و نيز جلوگيری از کارشکنی و توطئه های شاه شد. شاه نيز مانورهای دوهر و سفارت آمريکا را که جنبه ی توصيه داشت، به صورت دستور تلقی کرد و بدون تمايل مجلس شورای ملی، فرمان نخست وزيری سپهبد رزم آرا را صادر کرد

رزم آرا با آنکه توانست موافقت دولت انگليس را در مورد تقسيم عوايد نفت به صورت پنجاه پنجاه به دست آورد، اما اجل به وی مهلت نداد و به صورت مرموزی ترور شد.

بنابراين دکتر مصدق، هنگامی ملی شدن نفت را مطرح کرد و متعاقب آن برای اجرای طرحش تن به قبول نخست وزيری داد که آمريکا و انگليس (جز در پاره ای موارد تاکتيکی) استراتژی مشترکی در برابر ايران و ملی شدن نفت دست يافته بودند. اساس اين استراتژی بر دو محور زير استوار بود

۱-ايران به هر بهايی متحد جهان غرب در برابر گسترش کمونيسم باقی بماند

۲- ملی شدن صنعت نفت ايران، به هيچ وجه از اصل تصنيف عوايد (تقسيم عوايد به صورت مساوی ) فراتر نرود

البته تا هنگامی که انگليس حاضر به پذيرش اصل تصنيف عوايد با ايران نبود، آمريکا اين کشور را تحت فشار قرار داده بود. اما هنگامی که دولت انگليس- در دوران نخست وزيری رزم آرا -اين اصل را در مورد نفت ايران پذيرفت، اختلاف دو قدرت بزرگ جهانی بر سر ملی کردن نفت ايران نيز از ميان برخاست.
جرج مک گی، معاون وزير خارجه ی وقت آمريکا، که بسياری او را حامی ملی شدن نفت فرض کرده اند، پس از ترور رزم آرا در سفر به تهران، دقيقا برخلاف آنچه عده ای تصور کرده اند، تمام سعی خود را به کار برد تا مانع تصويب و اجرای ملی شدن نفت شود. وی خود در اين باره می گويد: «سپس علا مرا به ديدن شاه برد. من مذاکراتی که با علا نخست وزير داشتم، با شاه مطرح کردم و برای چاره جويی اوضاعی که با آن روبرو شده بوديم، از او ياری خواستم و گفتم: در ازای ايستادگی در برابر جبهه ی ملی و برنامه ی ملی شدن آنها، از او پشتيبانی می کنيم. ما و بريتانيا به طور جدی می خواهيم موضوع ملی کردن امتياز شرکت نفت انگليس و ايران متوقف شود، زيرا اين کار به زيان شرکت و ايران تمام می شود. ملی شدن، امتيازات نفت ايالات متحده، بريتانيا و ديگر کمپانی ها را در سراسر جهان در معرض مخاطره قرار خواهد داد و زمينه را برای فعاليت های اتحاد جماهير شوروی ، دشمن سنتی ايران، فراهم خواهد ساخت. آنگاه از شاه پرسيدم: آيا با استفاده از پشتيبانی ما می تواند ملی شدن نفت را از مسير خود منحرف کنيد؟ شاه گفت قادر به اين کار نيست و درخواست کرد انجام چنين کاری را از او نخواهيم و افزود: او حتی نمی تواند يک دولت سرکار بياورد. همگی می ترسند، دشمن ناپيدا همه جا حضور دارد. من راه حل های ديگری را عنوان کردم، بدين ترتيب که شاه ترتيب نوعی ملی شدن را فراهم سازد که اجرای آن برای ايران و شرکت نفت عملی باشد و امتيازات ديگر را در نقاط جهان در معرض مخاطره قرار ندهد. اين ترتيب بر اساس پنجاه پنجاه عوايد بود که دولت بريتانيا اخيرا از سوی شرکت به ايران پيشنهاد کرده بود. قتل رزم آرا و اوج گيری جبهه ی ملی به حدی شاه را تکان داده بود که توانايی بررسی و تفکر درباره ی چنين استراتژی را از وی سلب کرده بود.

در واقع سرشت سياست آمريکا در برابر نفت ايران در سخنان مک گی بيان شده است. آمريکا صرفا از انگليس می خواست که اصل تنصيف عوايد را در مورد ايران رعايت کند و همين را تحت عنوان لفظی «ملی شدن» به ايرانيان بقبولاند تا افکار عمومی برانگيخته نشود. اين سياستی بود که آمريکا از ابتدا تا انتهای جنبش ملی کردن نفت دنبال کرد و يک گام هم از آن فراتر نرفت. از همين رو هنگامی که مجلس ايران طرح ملی شدن نفت را از تصويب گذراند، وزير حارجه ی آمريکا با انتشار بيانيه ای ضمن انتقاد از نحوه ی ملی کردن نفت تصريح کرد: متاسفم اظهار دارم که دولت ايران به طرزی در ملی کردن صنعت نفت مشغول اقدام است که پالايشگاه بزرگ آبادان را به متوقف شدن تهديد می کند و اين امر عدم ثبات وضع ايران و مشکلات اقتصادی آن را موجب گرديده و برای مردم ايران نيز اثرات سويی خواهد داشت. آمريکا قويا اعلام نموده است که هرگونه تغييراتی در مناسبات بين المللی دولت ايران و موسسات ذی نفع انگليس بر اساسی که موافق مسئوليت های بين المللی هر دو کشور باشد، فراهم گردد. ما مايوس شديم از اينکه پيشنهاد اخير انگليس به ايران که اصل ملی شدن نفت را قبول نمود و نظريات پيشنهادی مساعدی را نيز در برداشته، غفلتا و بدون مطالعه از طرف ايران رد شد... اين محيط بيم و تهديد که ناشی از اقدامات عجولانه ای است برای اجبار همکاری در اجرای قانون ملی کردن نفت، نتيجه ای در بر نخواهد داشت. قويا اميدواريم که ايران در اقدامات خود تجديدنظر نموده و طريقی را اتخاذ خواهد کرد که از مخاطرات خط مشی فعلی احتراز و ادامه ی عمل صنعت نفت را ممکن سازد.

هنگام خلع يد از شرکت نفت انگليس نيز، «ارل هريمن» نماينده ی شخصی ترومن در نامه ای به مصدق نوشت: دولت ايران در مذاکرات با اينجانب، ابراز نمودند که قصد مصادره ی اموال شرکت سابق نفت را ندارند. نظر دولت من بر اين است که قبضه ی مايملک يک شرکت خارجی به وسيله ی دولتی، بدون پرداخت غرامت فوری و مکفی و موثر و يا دادن ترتيبی که مرضی الطرفين بوده باشد، بايستی مصادره ناميده شود، نه ملی شدن. کمال تاسف را دارم که مساعی مبذوله برای پيدا کردت يک راه حل تاکنون به نتيجه نرسيده است. رجا واثق دارم که دولت ايران نظريات اين جانب را که از روی کمال صداقت و درستی می باشد، مورد مداقه قرار دهد.

مخالفت های شرکت های نفتی آمريکا با ملی شدن نفت ايران از اين هم شديدتر بود و دست کمی از مخالفت شرکت نفت انگليس و ايران نداشت. اين واقعيت در يکی از اسناد از طبقه بندی خارج شده ی وزارت خارجه ی آمريکا به صراحت تشريح شده است. سند مذبور صورت جلسه ی مذاکراتی است که بين نمايندگان وزارت خارجه، اداره ی امور نفت و سازمان بازرگانی دولتی آمريکا در تاريخ ۱۴ مه ۱۹۵۱ (۲۴ اردی بهشت ۱۳۳۰) با نمايندگان شرکت های نفتی آمريکا که در خاورميانه فعاليت داشته اند، درباره ی ملی کردن نفت ايران صورت صورت گرفته است. نماينده ی اصلی وزارت خارجه ی آمريکا در اين مذاکرات مک گی بوده و شرکت های استاندارد اويل، نيوجرسی، گلف، سوکونی واکيوم و کالتکس (شرکت نفت بحرين) که شامل هر پنج شرکت کارتل نفتی آمريکا (معروف به پنج خواهر) بودند، در اين مذاکرات شرکت داشته اند. تشکيل جلسه به اين منظور بوده است که دولت آمريکا نظرات خود را درباره ی ملی کردن نفت ايران به آگاهی شرکتها برساند و متقابلا از نظر آنها در اين باره آگاه شود و ضمنا علاوه بر تبادل نظر کوشش شود که سياست هماهنگی در اين زمينه اتخاذ شود.

در اين جلسه، مک گی هدف های دولت آمريکا و مشکلات سياسی آن را در برابر ملی شدن نفت ايران تشريح می کند و آنگاه از نمايندگان تک تک شرکتها می پرسد که واکنش آنها نسبت به رفتار دولت آمريکا در برابر ايران چيست و اينکه صنعت نفت آمريکا در مجموع چه تاثيری در حوزه ی امتيازات آنها داشته است و برای پشتيبانی از موضع آنها در حوزه های امتيازات مختلف، چه می توان کرد؟

نخستين فردی که به اين پرسش ها پاسخ داد، کوگلر، نماينده ی شرکت استاندارد اويل نيوجرسی (اکسون) بود. وی نظرات خود را در بندهای زير خلاصه کرد: الف- دولت ايالات متحده بايد به طور علنی و خصوصی، موضع سختی عليه ملی کردن و لغو يکجانبه ی قراردادها تخاذ کند. ب- اينکه دولت ايران درباره ی نحوه ی پرداخت غرامت به شرکت تصميم بگيرد، به زيان ماست. پ- نفت ايران عملا ملی شده است به قسمی که لازم نيست چيزی را تغيير داد. ت- اگر اقدام ايران در سلب مالکيت پيروز شود، تاثير زيانبخشی بر تمام قراردادها در جهان خواهد داشت. ث- اگر يک چنين قانون شکنی و چنين تفسيری از قانون پيروز شود، موجب نااميدی کارفرمايان آمريکايی در سراسر جهان خواهد شد. ج- حقوق بين الملل اساسا بسته به اصول پذيرفته شده يا پذيرفته نشده ای است که مورد تفسيرهای متنوعی قرار می گيرد. ح- شايد لازم باشد برای حل موفقيت آميز چنين مسائل بين المللی، اصول بين المللی مناسبی تهيه کرد. خ- شايد دولت آمريکا و صنعت آمريکا لازم بدانند که از معامله ی نفتی خودداری کنند.

پاسخ دوم از جانب کيس، نماينده ی شرکت سوکونی وکيوم (نفت موبيل) به شرح زير بود: آلف- زمان آن فرا رسيده است که به زور متوسل شد. چون نمی توان اجازه داد که يک چنين نفت حياتی از دست برود. ب- ملی کردن در انگلستان با ملی کردن ايرانی ها اين فرق را دارد که در ملی کردن در انگلستان، به منافع خارجی ها مستقيما لطمه ای وارد نيامده است. پ- اگر قوانين بين المللی نتواند با ملی کردن مخالفت کند، پس بايد در اين باره بر پايه ی اصول بنيادينی تصميم گرفت که يک چنين عمل خودکامانه و بی توجه به تعهدات و مسئوليت های بين المللی اجازه ندهد و همه ی دول دارای حاکميت، آن اصول را بپذيرند. ت- ايران بر اثر چنين اقدامی، سالها با مشکلات فراوانی روبرو خواهد بود.

هاوارد، نماينده ی استاندارد نيوجرسی گفت: اعتبار ايران جدا لطمه خواهد خوردو به آينده ی ايران بر اثر از دست دادن سرمايه های خارجی، زيان وارد خواهد آمد.

بروستر از شرکت سوکونی توصيه کرد که صنعت نفت آمريکا، بعضی از اين ترس ها و واکنش ها را انتشار دهد و بويژه عقيده ی خود را در اين باره که ادامه ی فعاليت را به شرکت های آمريکايی دست اندرکار در ايران توصيه نمی کند، ابراز دارد. هاوارد نيز تاکيد کرد که هر گروه آمريکايی که وارد اين کار شود، در حکم اين است که گلوی صنعت خودش را ببرد. چون قاپيدن امتياز برای امتيازداران در همه ی بخش های جهان مرگبار است. کيس، اصطلاح راهزنی در بزرگراه را در اين مورد بکار برد و گفت: چنين کاری از جانب شرکتهای با احساس مسئوليت، امکانپذير نيست. پينکارد، نماينده ی شرکت کالتکس هم گفت: اين کار احتمالا هم برای دولت آمريکا و هم برای صنعت آن بسيار نگران کننده خواهد بود.

قرائن فوق از مواضع واقعی آمريکا و شرکت های نفتی اين کشور در برابر ملی کردن صنعت نفت ايران توسط دولت دکتر محمد مصدق پرده برمی دارد. با اين همه، آمريکا در دو مورد با انگليس در برابر دکتر مصدق اختلاف نظر داشت. مورد نخست اين بود که آمريکا از همان ابتدای مطرح شدن بحث ملی کردن نفت، خواستار اعطای حق الامتياز بيشتری به ايران توسط شرکت نفت انگليس و ايران مطابق روال معمول امتيازهای نفتی در سرتاسر جهان بود، اما شرکت تا مدتها زير بار اين مساله نمی رفت. از همين رو، مقام های آمريکايی گاهی شرکت را به باد انتقاد می گرفتند، بطوری که يک ديپلمات عالی رتبه ی آمريکايی، بعد از عمليات خلع يد، رفتار شرکت را در برابر ايران خودخواهانه توصيف کرد و گفت: شرکت نفت در مورد سودی که عايدش می شد، حريصانه رفتار می کرد و مثل اين بود که تشخيص نمی داد دنيا تغيير کرده است. اما هنگامی که دولت انگليس در دوران نخست وزيری سپهبد رزم آرا اصل تنصيف عوايد را پذيرفت، اين اختلاف آمريکا و انگليس هم زمينه ی خود را از دست داد.

مورد دومی که آمريکا با انگليس اختلاف نظر داشت، به کار گيری نيروی نظامی بر ضد دکتر مصدق بود. پس از عمليات خلع يد از شرکت نفت، وزير خارجه انگليس طی اظهاراتی ايران را به محاصره ی اقتصادی و مداخله ی نظامی تهديد کرد و گفت: نخست وزير ايران و دولت بايد بدانند که بر طبق قوانين بين المللی، مسئول حفظ جان و مال اتباع انگليس در ايران می باشند و اگر نتوانند اين وظيفه را انجام دهند، دولت انگليس خود آن را به عهده خواهد گرفت و برای انجام اين منظور، وسايل لازم را به کار خواهد برد. وی همچنين گفت که رزمناو موريشوس را به حومه ی آبادان اعزام کرده است.

در واقع تهديد انگليس صرفا يک بلوف نبود، ايدن وزير خارجه وقت انگليس در اين مورد می گويد: ميل شديدی در ما وجود داشت که به دخالت مستقيم بپردازيم و اموال سرقت شده را به چنگ آوريم، اما فشار آمريکا در مخالفت با چنين اقدامی نيز بسيار شديد بود.

با اين همه مخالفت آمريکا با حمله ی نظامی انگليس به ايران در اوايل نخست وزيری دکتر مصدق، مانع از آن نشد که آمريکا برای سرنگون کردن مصدق در طرح ناموفق ۱۳۳۱ و نيز کودتای مرداد ۱۳۳۲ با انگليس همکاری و همراهی نکند.

0 جعبه زیر فرم نظرات برای تبدیل فینگلیش به فارسی است:

ارسال یک نظر

به جای «فینگلیش» نوشتن لطفا متن لاتین خود را در اینجا تبدیل به متن فارسی کنید و سپس آن را در جعبه نظرات قرار دهید و بفرستید. با سپاس.
 
باز طراحی کامل و کلیه‌ی حقوق:خبرنگاران سبز [تبدیل قالب:] Deluxe Templates --- [طراحی اولیه:] Masterplan --- [بهینه و فارسی شده:] مجتبی ستوده