۱۳۸۹ مرداد ۲۲, جمعه

همکاری رسا و ایران ندا: الگویی برای همراهی اندیشه‌های گوناگون

همکاری و همفکری اين دو شبکه می‌تواند الگويی برای همراهی انديشه‌های گوناگون باشد. پرهيز از سياست‌زدگی، اولویّت دادن به فرهنگ، گفتگو با همه، تلاش برای ترميم شکافها و خرده‌شکافهای جامعه، گوش فرادادن به نقدها و ويرايش مدام خويش موفّقیّت بيشتر اين دو شبکه را تضمين می‌کند.
خبرنگاران سبز/ جنبش سبز/ آگاهی رسانی:
 پس از ماه‌ها خبر خوش آغاز بکار تلویزیون رسا (رسانه سبز ایران) (+) همراه شد با خبر تولد تلویزیونی دیگر در آینده نزدیک به نام "ایران ندا". نویسنده وبلاگ ایمایان با اشاره به نقش مخرب، بی‌مایه صدا و سیما که آن را تا حد یک صدا و سیمای فرقه‌ای پایین آورده هر یک از دو رسانه‌ جدید ایران را نیز بررسی می‌کند و همکاری این دو رسانه را بهترین الگو برای همراهی و همکاری اندیشه‌های گوناگون برای فردای بهتر ایران می‌داند. این نوشته را در زیر بخوانید.

 ۱- صداوسيمای فرقه‌ای
احساس خطر در برابر شبکه‌های ماهواره‌ای جديد و يکی دو سريال آبکی، از خنده‌دارترين اخبار چند وقت اخير بود که پوکی شعارهايی مانند بالندگی و غنای فرهنگی تفکّر حاکم را نشان می‌دهد. سی سال تک‌تازی و انحصار رسانه‌ای به ساخت پی‌دارهايی مملو از قتل، آدم‌ربايی، خشونت، خيانت و دزدی از طرفی و نمايش دختران خيابانی و دلبری و شيطنتها و تيغ‌زدنهايشان از طرف ديگر رو آورده تا مگر بتواند – نه با نشان دادن وجوه مثبت فرهنگی بل- با نمايش ناقص همان جذّابيتهای منفی که در مورد فيلمهای هاليوودی منتقد آنان بوده است، با شبکه‌های جديد رقابت کند.

ديانت در صداوسيما به مدّاحان و اهل منابر منحصر شده و موسيقی تقريباً غايب است؛ نقد و گفتگو پيرامون عرصه‌های فرهنگی، اقتصادی و سياسی – و تقريباً همه‌ی عرصه‌ها- ممکن نيست چون بلافاصله ممکن است به سياه‌نمايی يا انتقاد از حاکمان تفسير شود، پس نمايش آزادانديشی و گفتگوی سياسی جناحهای مخالف در انتخابات گذشته بلافاصله متوقّف شد و تنها برنامه‌ی انتقادی نود است که اگر نبود محبوبیّت بی‌نظير مجری و تهیّه‌کننده‌ی آن بارها تا کنون از حرکت بازايستاده بود و برنامه‌ی هفت را نيز بايد دارای اين بالقوّگی دانست که به نود کوچکتری تبديل شود. گرچه محافظه‌کاری جيرانی و سابقه و جهت‌گيری کلّی حرفهای منتقد برنامه در راستای سياستهای رسمی است ولی حرفهای تلفنی- و نه حضوری!- کاهانی و رئيسيان نشان می‌دهد که در صورت باز کردن اندک فضايی تنشها آغاز خواهد شد. همين حساسیّت‌برانگيز بودن کمترين ميزان انتقاد، خبر از ضعف ساختاری می‌دهد که با اندک لرزشی، احساس خطر می‌کند. در راديو البتّه فضا کمی بازتر است امّا در تمام عرصه‌ها به دليل تقسيم‌بندی خودی و غيرخودی فقط به نزديکان يا بی‌خطران اجازه‌ی حضور داده می‌شود و متأسّفانه دايره‌ی کسانی که از حضور در اين رسانه محرومند روزبه‌روز گسترده‌تر می‌شود تا جايی که صداوسيما را تا حدّ يک رسانه‌ی فرقه‌ای پايين آورده است به گونه‌ای که نظرسنجی‌ها و مصاحبه‌های پی در پی در تأييد محتوای اين رسانه که مدام پخش می‌شود را نيز مگر خودشان باور کنند.

۲- رسا
يکی از پيشنهادهای هميشگی من در اين وبگاه تأسيس شبکه‌ی ماهواره‌ای به نفع جنبش آزاديخواهی ايران بوده است که از ديد من يک بازی برد-برد است از همان آغاز. خطّ قرمزها و ضعف مفرط صداوسيما -عليرغم اينکه بخش قابل توجّهی از درآمد نفتی را به علاوه‌ی پول تبليغات به شيوه‌ی شبکه‌های خصوصی می‌بلعد- از طرفی و ناتوانی شبکه‌های ايرانی خارج از کشور در توليد محتوا، شبکه‌ی رسا را در موقعیّتی بی‌رقيب قرار می‌دهد تا زمانی که ايران‌ندا و احياناً ديگر شبکه‌های مشابه بيايند. رسا رسانه‌ی سبز ايرانيان است و اصلاح‌طلبانی که سالها در ايران هم آغازگر تغييرات نوين بوده‌اند و هم بيشترين هزينه را برای آن پرداخته‌اند، حرفها برای گفتن خواهند داشت که با پخش هيچ سريال و برنامه‌ی مهیّجی نمی‌توان جلو آنرا گرفت. سکوت در برابر حقايق نهان‌شده ضعفيست برای صداوسيما و جوابگويی به آن هم در توان آنها نيست. ارائه‌ی آمار سی و چند ميليون بيننده‌ی فارسی وان هم اين ادّعای مضحک را که بيشتر مردم طرفدار نظامند، با پرسش مواجه می‌کند که چرا اين طرفداران نظام خلاف رضايت نظام کار غيرقانونی می‌کنند و آنتنهای ماهواره را با اصرار نصب می‌کنند و چرا به تماشای چيزی می‌نشينند که خلاف رضايت و معيارهای فرهنگی- تبليغی «نظام» است؟

از طرف ضريب نفوذ اينترنت هنوز در ايران پايين است و اينترنت پرسرعت هم به شوخی می‌ماند پس بسياری هنوز از ديدن و شنيدن حقايق محرومند که با آمدن اين شبکه‌های جديد پنجره‌ای به روی آنان باز می‌شود که مهمترين حرکت فرهنگی- سياسی در نقد حاکمیّت در سی سال گذشته خواهد بود. واکنش تند حکومت در جلوگيری از تلويزيونی که کرّوبی قصد راه‌اندازی آن را داشت، نشان می‌دهد که اصحاب رسا بايد منتظر هر برخوردی از مانع‌تراشيهای داخلی تا انداختن پارازيت باشند، اين بار ديگر بحث چند سريال يا تحليل بی‌بی‌سی نيست بلکه آمدن اصلاح‌طلبان به خانه‌های مردم با انواع برنامه‌های هنری، تفريحی، ورزشی، مذهبی، علمی و سياسی است که نگره‌ی حاکم را به پايان خود نزديکتر می‌کند. در اين باره حرف برای گفتن بسيار است که می‌گذارم برای وقتش.

۳- ايران ندا
خبر خوش ديگر، از راه رسيدن شبکه‌ی جديدی است که گروهی ديگر از فعّالان فرهنگی و سياسی خارج از کشور راه می‌اندازند که اميدوارم برآيند آنان، نزديک به اعتدال باشد. درباره‌ی ترکيب آن افراد حرفهايی هست که نگفتنش بهتر است ولی در مجموع هوشمندی خوبی در چيدن آنها کنار هم مشاهده می‌شود. درباره‌ی اين شبکه حرفی هست که گرچه لابه‌لای سطور ايمايان پيشتر آمده بود ولی نه من خيلی صريح به آن پرداخته بودم و نه ديگران که می‌کوشم حالا تا حدّی جبران کنم.

اگر شش شکاف بزرگ جامعه‌ی ايران را ( قومیّتها، مذهبی و نامذهبی، چپ و راست فکری، فقير و غنی، نابرابری جنسیّتی و طرفداران مطلق و مقیّد سياسی) بدانيم، در يک سال اخير صفوف مطلق‌خواهان و مقیّدخواهان قدرت کاملاً از هم جدا شده است. در تقسيم‌بندی مذهبيان تا کنون اصرار من و ديگران فرق نهادن بين مذهبيان تحميل‌گر و مذهبيان روادار بوده است امّا کمتر عنايتی به تفاوت نهادن بين سکولارهای افراطی و سکولارهای معتدل شده است و اين آن حرف کم‌گفته است. اسم سکولاريسم که می‌آيد ذهنها به سوی چند سايت يا شخص خاص می‌رود که مذهب‌ستيزی مهم‌ترين وجه مشخّص آنان است؛ حال آنکه بسياری از فعّالان فکری داخل و خارج سکولار هستند يعنی برای مذهب جايگاهی ويژه در انديشه‌ی خود باز نکرده‌اند، با آن برخورد انتقادی دارند ولی به جنگ آن نيز نمی‌روند. «ايران ندا» می‌تواند نماينده‌ی نگرش سکولار معتدل باشد که بسيار مايه‌ی اميدواريست.

بلافاصله پس از انتشار اخبار آمدن «رسا» به مناسبت آغاز ماه رمضان بسياری شروع به انتقاد کردند که اسلام رحمانی آمد و اين رسانه نماينده‌ی سبزها نيست و مانند آن، امّا ايران ندا از بسياری جهات برای اين گونه افراد تهديد بزرگتری است. همانطور که روشنفکران دينی، نوانديشان مذهبی و روحانيان منتقد، خطر بسيار بزرگتری از غيرمذهبيان برای حکومت ولايی بوده‌اند، سکولارهای معتدل، ناستيزه‌گر با دين و طرفدار گفتگو و تفاهم با مذهبيان روادار، تهديد بزرگتری برای سکولارهای افراطی هستند چون به مرور زمان خود را به عنوان نماينده‌ی اصلی خيل ايرانيان سکولار معرّفی و بازار حضرات را کساد می‌کنند. اين چيزيست که مرور زمان آن را ثابت خواهد کرد. اين موضوع را هم اميدوارم بتوانم در زمانش بسط بيشتری بدهم. همکاری و همفکری اين دو شبکه می‌تواند الگويی برای همراهی انديشه‌های گوناگون باشد. پرهيز از سياست‌زدگی، اولویّت دادن به فرهنگ، گفتگو با همه، تلاش برای ترميم شکافها و خرده‌شکافهای جامعه، گوش فرادادن به نقدها و ويرايش مدام خويش موفّقیّت بيشتر اين دو شبکه را تضمين می‌کند.
(+)

0 جعبه زیر فرم نظرات برای تبدیل فینگلیش به فارسی است:

ارسال یک نظر

به جای «فینگلیش» نوشتن لطفا متن لاتین خود را در اینجا تبدیل به متن فارسی کنید و سپس آن را در جعبه نظرات قرار دهید و بفرستید. با سپاس.
 
باز طراحی کامل و کلیه‌ی حقوق:خبرنگاران سبز [تبدیل قالب:] Deluxe Templates --- [طراحی اولیه:] Masterplan --- [بهینه و فارسی شده:] مجتبی ستوده