۱۳۸۹ شهریور ۲۴, چهارشنبه

شاعر و نقاش واژه ها، هانيبال الخاص درگذشت

الخاص تنها به عنوان يك نقاش شناخته نمى شود، چرا كه او تاكنون هزاران دوبيتى، قصيده، هايكو، منظومه و غزل به زبان آشورى سروده و چهار كتاب آموزش هنر تأليف كرده است. ده ها قصه كوتاه به فارسى و آشورى نوشته و تعداد بسيارى طرح روى جلد كتاب ترسيم كرده است.
خبرنگاران سبز/جامعه/ هنر:
بيست و سوم شهريور 1389 ، شاعر و نقاش واژه‌ها، هانيبال الخاص به آثارش پيوست و رخت از جهان بر بست.
گرافيك پلانت از هانيبال الخاص چنين مى‌نويسد:
از هانيبال الخاص به عنوان يك معلم با ۴۰سال سابقه تدريس و هانيبال الخاص به عنوان يك نقاش با ۶۰ سال سابقه حضور، بايد نكته هاى آموختنى و حرف هاى شنيدنى بسيارى انتظار داشت. و اما هانيبال كيست؟
۱۲ يا ۱۴ سال داشت كه در اراك آموزش نقاشى را شروع كرد. اولين معلم او (گورگيز) ۱۶ سال داشت و براى توفيق و بسيارى از مجلات فكاهى آن سال ها كاريكاتور مى كشيد. پدر هانيبال كارمند گمرك بود، در نتيجه هر چند وقت يكبار از شهرى به شهر ديگر منتقل مى شد. به تهران منتقل شدند. هانيبال با اين كه دستش لرزش داشت از پدر خواست نام او را در يك كلاس نقاشى بنويسد. معلم بعدى هانيبال، جعفر پتگر بود.
كلاس پتگر، پيش از آن كه منتقل شود به خيابان هدايت، در خيابان جمهورى (شاه سابق) سه راه شاه بود. دو سال و نيم الخاص در كلاس پتگر آموزش ديد. تا اينكه راهى آمريكا شد. جعفر پتگر پرتره اى از شهريار با سه تارش كشيده بود كه جلوى چشم بود و همين پرتره باعث شد كه هانيبال اصرار كند تا پرتره بكشد. شيوه آموزش پتگر كپيه بردارى از نقاشى هاى كلاسيك بود. يكى از همكلاسى هاى الخاص در اين كلاس، بيژن صفارى بود كه عقيده داشت نقاش نبايد كپيه بردارى كند. اين دو (هانيبال و بيژن) از طريق كتاب و كارت پستال با امپرسيونيست ها آشنا شده بودند و پيكاسو را آدم متقلبى مى دانستند.
قبل از مسافرت هانيبال به آمريكا، او با يك پرتره در يك نمايشگاه گروهى در خانه وكس (انجمن ايران و شوروى سابق) شركت كرد. اين پرتره اى بود از خواهرش با رنگ و روغن. هانيبال الخاص به آمريكا رفت كه طب بخواند، اما فلسفه خواند و بعدتر نقاشى.
نقاشى را در «آرت انستيتو» كه استادهاى خوب اروپايى و روسى داشت، خواند. در آن زمان در آمريكا «آبستره» اوج گرفته بود. جكسون پالاك، دكونيننگ، فرانس كلاين و ...، هانيبال الخاص پس از ۸ سال درس و ۶ سال كار (كار در كارخانه وسترن الكتريك) در رشته ايلوستراسيون ليسانس و فوق ليسانس گرفت.
وقتى به ايران برگشت مدتى در اداره بهداشت مددكار اجتماعى بود و بعد هم شد معلم هنرستان پسران. بعد گالرى «گيل گمش» را راه انداخت كه بيشتر كار كسانى را به نمايش گذاشت كه نمايشگاه اول شان بود. مثل: پيلارام، زنده رودى، قندريز، دادخواه، بروجنى و صفرزاده. هانيبال الخاص از ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۸ در دانشگاه تهران و قبل از سال ۴۸ در هنرستان پسران تهران تدريس كرده است. در مجموع او از سال ۱۳۴۰ تاكنون به تناوب در هنرستان، دانشگاه تهران، دانشگاه هاى آمريكا، دانشگاه آزاد و كلاس هاى خصوصى اش به تدريس هنر پرداخته است.
الخاص تنها به عنوان يك نقاش شناخته نمى شود، چرا كه او تاكنون هزاران دوبيتى، قصيده، هايكو، منظومه و غزل به زبان آشورى سروده و چهار كتاب آموزش هنر تأليف كرده است. ده ها قصه كوتاه به فارسى و آشورى نوشته و تعداد بسيارى طرح روى جلد كتاب ترسيم كرده است. اخيراً هم صد غزل حافظ را به آشورى ترجمه كرده و براى هر كدام يك مينياتور به شيوه الخاص مصور كرده است. كتاب جامعى نيز از مجموعه مقالات، مصاحبه ها و يادداشت هاى او در دست انتشار است. الخاص آميزه اى است از شاعر معلم، نقاش و قصه گو. او تاكنون بيش از سيصد نمايشگاه فردى يا گروهى برگزار كرده است كه برخى از آنها غيرمنتظره، ابتكارى و به يادماندنى هستند. براى مثال او در دهه پنجاه، نمايشگاهى در نگارخانه شيخ برگزار كرد كه فاقد افتتاحيه بود. يعنى روز اول بازديدكنندگان با تعدادى بوم سفيد روبرو مى شدند كه هانيبال در مقابل نگاه مردم مشغول نقاشى كردن مى شد و پس از گذشت ده روز به تدريج بوم هاى خالى توسط او نقاشى مى شدند. اين نمايشگاه غيرمنتظره، به جاى افتتاحيه، اما يك «اختتاميه» داشت.
همه هانيبال الخاص را به عنوان يك نقاش فيگوراتيو مى شناسند. نقاشى كه تصوير انسان، چهره انسان و اندام انسان دلمشغولى هميشگى اوست. اما هانيبال، كارهاى متفاوتى نيز كرده است. براى مثال به مناسبت درگذشت نيما يوشيج كه اتفاقاً مصادف با درگذشت پدرش نيز بوده، يك نمايش موسوم به Happening Art برگزار كرد كه در ايران خيلى تازگى داشت. او براى اين كار، يك تابلوى نقاشى بزرگ از نيما و حال و هواى شعر نيما كشيد. در مقابل اين تابلو ۴۰ صندلى نصب كرد و با ضبط صوت سخنرانى افرادى را كه درباره نيما حرف زده بودند همراه با موسيقى مناسب پخش كرد. در اين سالن قهوه نيز عرضه مى شد. استقبال زيادى از اين پروژه شد و نحوه حضور مستقبلين نيز به اين صورت بود كه ۴۰ نفر به سالن مى آمدند و بر روى صندلى ها مى نشستند و تابلوى بزرگ را تماشا مى كردند و نوار سخنرانى ها را گوش مى دادند و قهوه مى خوردند، بعد آنها خارج شده و ۴۰ نفر بعدى وارد مى شدند و ....


0 جعبه زیر فرم نظرات برای تبدیل فینگلیش به فارسی است:

ارسال یک نظر

به جای «فینگلیش» نوشتن لطفا متن لاتین خود را در اینجا تبدیل به متن فارسی کنید و سپس آن را در جعبه نظرات قرار دهید و بفرستید. با سپاس.
 
باز طراحی کامل و کلیه‌ی حقوق:خبرنگاران سبز [تبدیل قالب:] Deluxe Templates --- [طراحی اولیه:] Masterplan --- [بهینه و فارسی شده:] مجتبی ستوده