دکتر اردشیر امیرارجمند مشاور مهندس میرحسین موسوی و سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید در دانشگاه ام.آی.تی سخنرانی و جلسه پرسش و پاسخ برگزار نمود. خبرنگاران سبز به پوشش لحظه به لحظه این سخنان میپردازد. این خبر به تدریج تکمیل و به روز شده است.
خبرنگاران سبز/ سیاست:
آنچه در این مدت گذشت نشان داد ما جز برگزیدن راه مبارزه استراتژیک مسالمت آمیز نخواهیم داشت. جنبش سبز تجربه جدیدی برای ملت ما بود.جنبش سبز نشان داد که می تواند علیرغم شدت ووسعت مطالبات، به دنبال دسترسی فوری به دموکراسی نباشد.
اولین حرکت ما در برخورد با انتخابات یک راهپیمایی سکوت سه میلیون نفری بود.
چالش ادامه یک مبارزه مسالمت آمیز با پرهیز از خشونت از همان اولین روز خود را نشان داد و عده ای از هموطنان ما در آن تظاهرات شهید شدند.
یکی از بنیادهای تعیین شده در بیانیه ها پرهیز از خشونت در کنار مسالمت آمیز بودن حرکت بود.
پرهیز از خشونت و مبارزه مسالمت آمیز؛ ضرورت هایی را ایجاب می کند که بدون ـنها حرکت ادامه پیدا نمی کند. یکی از این ضرورت ها قبول مدارا است.
به این دلیل بود که در کنار مبارزه مسالمت آمیز، حقوق بشر و مدارا مورد تاکید قرار گرفت و از دل آن تکثر در حامیان جنبش خارج شد.
استواری بر این خط مشی کار ساده ای نیست. ما با دو چالش در این راه مواجه هستیم. چالش اول سرکوب طرف مقابل و تشویق مبارزان به برگزیدن راه های رادیکال بود. خشونت گرایی طرف مقابل نیروهای حساس و خصوصا جوانان را تحت تاثیر قرار می دهد تا مقابله به مثل کنند. قانع کردن این قشر برای ادامه حرکت مسالمت آمیز چیزیست که ما با آن مواجه هستیم. چالش دوم، طولانی شدن مبارزه است. طولانی شدن، حامیان مبارزه را به این فکر می اندازد که به دنبال راه های سریع تر باشند. زیرا صبر مبارزین تمام می شود.
در کشور ما نیروهای اقتدار گرا تلاش زیادی کردند تا با تشدید سرکوب و بستن راه های گفتگو طرف مقابل را به برگزیدن راه های خشن تر هدایت کنند. یکی از تمایلات آنان به خشونت کشاندن مبارزه است. آنان از امکانات مالی زیادی استفاده کردند تا نیروهای انسانی و فنی مقابله و سرکوب را فراهم کنند.
اگر شما حجم خشونت اعمال شده در سرکوب را مقایسه کنید، خواهید دید که در ایران هرگز سابقه نداشته است. نیروهای مورد استفاده برای ایجاد خوف عظیم شاهد این مدعا است. رهبران جنبش سعی کرده اند در موارد مختلف تاکید بر مبارزه بدون خشونت داشته باشد. این نوع مبارزه تجربه زیادی را پشت خود ندارد و به همین دلیل طولانی تر می شود. خوشبختانه این نوع مبارزه در حال انجام است و در حال ادامه پیدا کردن است و فواید این نوع مبارزه به تدریج در حال آشکار شدن است. آنچه که باعث شد جنبش علیرغم سرکوب شدید ادامه پیدا کند همین نوع استراتژی است.
آنچه امروز به آن نیاز داریم قوه ابتکار جوانان ما است. جوانان خیلی بهتر از من جنبش را تحلیل می کنند و این باعث افتخار ما است.
ما باید تاکتیک های متعددی را انتخاب کنیم و از امتحان تاکتیک های متععد نترسیم و از جو ایجاد شده توسط طرف مقابل که موفق شدند و یا موفق نشدند نترسیم. ما معتقدیم که دموکراسی پایدار به جز طریق مبارزه مسالمت آمیز تحقق پیدا نخواهد کرد. بنابراین ما چاره ای نداریم. ما باید موفق بشویم. /
پایان سخنرانی و بخشی از پاسخ به سوالات
ما فکر می کنیم که هیچ نظامی بدون تکیه به بخش قابل توجهی از مردم نمی تواند پایدار بماند. ما باید بخش زیادی از مردم را آگاه کنیم. شبکه های اجتماعی را مشخص کنیم و آنان بتوانند مطالبات خود را مشخص کنند و آن را مطرح کنند. این موضوع در بسیاری از کشورهای دیگر هم اتفاق افتاده است. در اینجا ما باید با بسیج افکار عمومی ابتدا مشرعیت زدایی کنیم. دوم خواست های مردم را مشخص کنیم. سوم طرف مقابل را دچار فرسایش کنیم. استراتژی ما ریزش در نیروهای طرف مقابل بخصوص در نیروهای مسلح آنان است. امروز مشروعیت زدایی صورت گرفته است. ما به دنبال راهکارهای جدیدی مثل تحصن و اعتصاب هستیم. ناکارآمدی حکومت به تدریج در حال ظهور است و ما امروز با اعتراف بخشی از حکومت به ناکارآمدی مواجهیم.
وضعیت ایران با تونس، مصر یا لیبی یکی نیست. دلیل موفقیت سریع در تونس یا مصر وابستگی ارتش به آمریکا بود. در مصر ارتش حتی اجازه دخالت لباس شخصی ها را هم نداد. خنثی کردن نیروی نظامی در ایران روش دیگری را می طلبد و آن نشان دادن اشتباه بودن راه حکومت است. هیچ کس نمی تواند برای ایران نسخه واحد لیبی و مصر را تجویز کند. مشکلات تازه در مصر خود را نشان می دهند. این قبیل مشکلات در ایران بسیار بزرگتر خواهد بود.
پس از دستگیری آقای کروبی ما شاهد راهپیمایی بیست و دوم خرداد بودیم. ولی ما باید به دنبال راههای دیگری مانند تحصن و اعتصاب و مقاومت مدنی نیز باشیم. در دو هفته گذشته ما شاهد شهادت خانم هاله سحابی و آقای هدی صابر بودیم. جنبش زنده و حاضر است. وگر نه این همه سرکوب برای چه؟
جنبش سبز با انقلاب ۱۹۷۹ از برخی لحاظ مشابهت دارد. برخی از مطالبات آن سال با مطالبات امروز یکی است. مردم بلوغ بیشتری پیدا کرده اند و می دانند چه چیزی می خواهند و چه چیزی نمی خواهند
آنچه در تونس رخ داد با آنچه در ایران ۱۹۷۹ رخ داد یکسان نیست. علیرغم رفتن مبارک و بن علی سیستم حکومتی این کشورها تغییر نکرده است. در حالی که در ایران تغییرات ریشه ای تر بود.
من از سانسور خبر این جلسه خبر ندارم. از همه کسانی که تشریف آورده اند تشکر می کنم. اگر فقط خبر این جلسه پخش نشده نمی توان نام آن را سانسور گذاشت.
منظور ما از دموکراسی حکومت اکثریت با حفظ حقوق اقلیت است. دیدگاه کلاسیک رایج این است که حکومت دموکراتیک از نهاد دین جدا است. ما قصد ایجاد دموکراسی در یک بستر مشخص داشته و با یک مردم مشخص سر و کار داریم. ولی فرض این که «پیش شرط هرنوع اتفاق مثبتی در کشور، جدایی کامل نهاد حکومت از دین است» با واقع بینی کامل همراه نیست.
در خصوص اعدامهای سال۶۷ مکررا پاسخگو بوده ام و نمی توانستم به آن نپردازم. بعد از انقلاب وقایعی رخ داده و همراه با خشونت هایی بوده که توجیه پذیر نیستو طبیعت خشونت گرای انقلاب هم نمی تواند این وقایع را توجیه کند. تنها اعدام های سال۶۷ نیست که باید نقد کنیم. وقایع قبل و بعد از آن را نیز باید قبول کرد و به نفد گذاشت. آقای مهندس موسوی در آن هنگام نخست وزیر بوده و عضو قوه قضائیه نبوده اند. بنا به گفته خودشان بی خبر بوده و حتی تقاضای تشکیل هیات تحقیق داده بودند. ولی این تقاضا نیز کفایت نمی کند. من این سوال را از مهندس موسوی پرسیدم که با توجه به اینکه مطلع نبودید، چرا پس از اطلاع استعفا ندادید؟ ایشان ظاهرا استعفا داده بودند ولی همچنان سر کار بودند. من به ایشان گفتم پاسخ شما به اندازه کافی قانع کننده نیست و باید پاسخ قانع کننده تری بدهید. ایشان باید قطعا در هنگامی که معدوریت های فعلی را نداشت، پاسخ روشن تری بدهد. ولی باید یک مسئله را به فال نیک گرفت و آن اینکه جنبش پذیرفته است که باید گذشته را نقد کند.و و من امیدوارم این نقد منصفانه باشد. انقلابی واقعی شده کهبا همه خوبی ها و بدی ها باید به نقد گذاشته شود. ولی خیلی از کسانی که امروز مطالبه گر وقایع دهه ۶۰ هستند خود جزئی از خشونت هستند و آنان نیز باید بپذیرند که نقد شوند. شاید اتفاقاتی که بعد از انتخابات افتاد، چشم همه ما را باز کرد و وقایعی که قبلا از آن می گریختیم، را با ما مواجه کرد. هیچگاه هیچ ملتی نمی تواند به راه صلح برود مگر آنکه خطاهای قبلی را قبول کند و در راه اصلاح آن پیش برود.
کارهای زیادی از دست ایرانیان خارج از کشور برای پیشرفت جنبش بر می آید. اول اینکه شرایط داخل کشور را بشناسند و اراده این را داشته باشند که همراه مردم داخل کشور باشند. یک ملتی در داخل ایران وجود دارد که باید به آن کمک کرد. مهمترین چیز این است که وضع و موقعیت مردم داخل کشور را بشناسند و مطالبات واقعی مردم داخل کشور را به گوش جهانیان برسانند. کار دیگر این است که به تسهیل جریان اطلاعات آزاد در کشور کمک کنند.
اگر به عنوان یک متخصص از من بپرسید که قانون اساسی ایران دموکراتیک هست؟ پاسخم به شما منفی خواهد بود! اما آنچه جنبش سبز می گوید این است که حرکت ما در چارچوب قانون اساسی است. شورای هماهنگی هرگز ادعا نکرده که قانون اساسی دموکراتیک است و همه باید به آن اعتقاد داشته باشند. ولی این قانون در زمانی به رای مردم ایران گذاشته شده و مورد تائید مردم ایران قرار گرفته است. بخشی از آن که مربوط به حقوق مردم است باسد اجرا شود تا راه برای احقاق دموکراسی فراهم شود. در شرایطی که همه امکان فعالیت داشته باشند باید مسئله اصلاح قانون اساسی نیز مطرح شود. ولی در شرایط حاضر این شرایط فراهم نیست. وظیفه ما این است که قدر مشترک مطالبات را مشخص کنیم. این جنبش یک جنبش متکثر است. / پایان مصاحبه و خبر









0 جعبه زیر فرم نظرات برای تبدیل فینگلیش به فارسی است:
ارسال یک نظر