۱۳۹۰ خرداد ۲۰, جمعه

زبان‌خوارگی: زخم‌هایی که ج.ا. بر پیکره زبان پارسی زده‌ است

اين زبان‌پريشی برای مردم عادی چنان ديرگوار و فشارنده بوده که برای کنارآمدن با آن چاره‌ای نداشته‌اند جز پناه بردن به طنز و هزل. جوک‌ساختن با عبارت «قدس‌سره» و نيز ساخت ترکيب «ارتحاليدی» نمونه‌هايی از واکنش طنزآلود مردم به اين زبان‌پريشی تحميلی بوده است.
خبرنگاران سبز/ از وبلاگ‌ها:
بررسی رابطه‌ی زبان و حکومت‌های خودکامه را نخستين بار در کتاب «اسطوره‌ی دولت» ارنست کاسيرر ديدم (که با ترجمه‌ی «يداله موقن» به فارسی هم درآمده است). کاسيرر در هنگام سخن از چگونگی شکل‌گيری اسطوره‌های سياسی نوين از کتابی می‌گويد که درباره‌ی «زبان آلمانی در دوران نازی‌ها» نگاشته شده و واژه‌های پرکاربرد آن دوره را گرد آورده است. او با بررسی اين کتاب به نتيجه‌هايی درباره‌ی نوع کاربرد زبان در حکومت‌های خودکامه دست يافت که حتا در روزگار ما هم راست و درست است. از کتاب کاسيرر می‌آغازم و می‌کوشم چگونگی برخورد «جمهوری اسلامی» با «زبان» را بررسم.


اسطوره‌های کهن ميوه‌ی کوشش ناآگاهِ انسان نخستين برای چيره‌شدن بر ترس او بود، انسانی که با انبوه نادانسته‌های هراس‌آور جهان روبه‌رو شده بود و می‌کوشيد با ياری تخيل خود و ساختن داستان‌های اسطوره‌ای، جهان ناآشنا و ناسازگار را به جهانی آشناتر و کم‌تر ترس‌ناک بدل کند. اما در اين روزگار و در پهنه‌ی سياست، اسطوره‌هايی می‌يابيم که آگاهانه و به دست صنعت‌گرانی زيرک ساخته و پرداخته شده‌اند.

هر حکومت خودکامه دو بنيان مهم دارد: يک، شخص خودکامه (شاه/سلطان/رهبر/رييس‌جمهور مادام‌العمر)؛ دو گونه‌ای ايدئولوژی که توجيه‌کننده‌ی حکومت آن يک نفر بر همه‌ی مردم باشد و زمينه‌ی پذيرش و مشروعيتِ اين فرمان‌روايی غيرمنطقی را فراهم آورد. در حکومت‌های خودکامه هرگونه انديشه‌ی مستقل و بحث انتقادی و هرگونه نمود فرديت سرکوب می‌شود. تک‌تک فردهای جامعه با همه‌ی گوناگونی و رنگ‌به‌رنگی‌هاشان بايد در يک توده‌ی خاکستری رام و فرمان‌بردار خمير شوند؛ در يک سو شاه/رهبر خودکامه است و در سوی ديگر همه‌ی مردم فرمان‌بر. فرمان‌روای خودکامه چنين رابطه‌ای را می‌پسندد: يک در برابر يک. برای درهم‌کوباندن فرديت‌ها و گوناگونی‌ها، از آيين‌های آن ايدئولوژی بهره می‌گيرند تا حريم فردی را تبديل به مصالح عمومی کنند؛ مصالح عمومی هم پيش‌تر در چارچوب همان ايدئولوژی تعريف شده است. در اين ميان، زبان به گونه‌ای تعريف می‌شود که مانع تفاهم و ارتباط شود يا دست‌کم ارتباط را محدود کند. مناسک و آيين‌های نو هم مرز ميان زندگی خصوصی و عمومی را از ميان می‌برند. مردم به گونه‌ای تک‌صدايی (يا «وحدت کلمه») می‌رسند و چند صدايی نابود می‌شود.

جمهوری اسلامی (که همه‌ی ويژگی‌های يک حکومت خودکامه‌ی زورگو را دارد) نيز همين گونه عمل می‌کند. حکومت به بهانه‌ی حفظ مصالح و عفت عمومی در پنهان‌ترين گوشه‌های حريم خصوصی ايرانيان سرک می‌کشد و پوشش (حجاب) و خوراک و روابط خصوصی (زن و مرد) و چه‌ديدن (منع ماهواره) و چه‌گفتن (نبود آزادی بيان) آنان را نيز مشمول قاعده و آيين‌نامه می‌کند. خوانش ويژه‌ای از اسلام چارچوب ايدئولوژيک اين دخالت‌ها و سرکوب‌ها است.

زبان (فارسی) نيز از گزند خودکامگی و زورگويی جمهوری‌اسلامی دور نمانده است. واژه‌ها را از معنای تاريخی خود تهی کرده و معناهايی خودخواسته و دل‌بخواهی در آن‌ها چپانده‌اند تا از واژه‌هايی انتزاعی و ناسودمند، زبانی مشترک برسازند. از يک سو هرگونه نمود فرديت زبانی را سرمی‌کوبند و از سوی ديگر گونه‌ای تصنع و ظاهرسازی را به جای آن می‌نشانند. همه چيز از پيش تعريف شده و همه‌ی معناها را همان يک نفر تعيين و تفسير کرده است. به جای آفرينش‌های زبانی فردی، رگبار کليشه‌های زبانی بی‌بو وبی‌خاصيت شبانه‌روز از دست‌گاه‌ها و رسانه‌های تبليغاتی رژيم بر سر ايرانيان آوار می‌شود. پس طبيعی است که شعر و ادبيات داستانی که نمونه‌های کاربرد آفرينش‌گرانه و فردی زبان هستند در اين حکومت به قهقرا برود و بازار کسانی گرم شود که چيزکی را به نام شعر و داستان سر هم کنند و بهانه‌ای داشته باشند برای پابوسی و صله‌گرفتن.

 واژه‌ها و گروه‌واژه‌ها نيز ابزاری می‌شوند برای گسترش فرهنگ چاپلوسی و چرب‌زبانی در سلسله‌مراتب اين نظام هرمی. واژه‌های «چاکرم»، قربانت»، «بنده» و «حقير» ميراث سال‌ها مناسبات سلطان و رعيتی هستند که هم‌چنان در اين حکومت رونق دارند. از سوی ديگر، برای توصيف رهبر/سلطان اين رژيم نيز عبارت‌های کليشه‌ای بسيار ساخته شده که دقت در هر کدام آن‌ها نتيجه‌ای جز خنده نخواهد داشت: «ولی‌امر مسلمين جهان» نمونه‌ی گويايی از اوج چاپلوسی و گنده‌گويی بادمجان‌دور قاب‌چين‌های اين رژيم است.

البته در بحث زبان، جمهوری اسلامی (گذشته از همانندی‌هايش با ديگر حکومت‌های خودکامه) يک ويژگی يگانه دارد: زبان ايدئولوژيک اين حکومت، زبان عربی، با زبان رسمی اين آب و خاک يکی نيست. سيلاب واژه‌ها و عبارات عربی که پس از انقلاب پنجاه و هفت، با قدرت‌گيری آخوندهای معمم و مکلا وارد زبان فارسی شد به‌راستی که سيلابی بنيان‌کن بوده است. کاربرد ترجيحی واژه‌ها و ساختارهای عربی در مواردی که برابر فارسی نيز دارد و کاربرد واژه‌هايی که حتا در خود زبان عربی هم کم‌کاربرد و مهجور است زبان‌پريشی را به اوج رسانده و سرفرازی زبان فارسی را فروآورده است. اين زبان‌پريشی برای مردم عادی چنان ديرگوار و فشارنده بوده که برای کنارآمدن با آن چاره‌ای نداشته‌اند جز پناه بردن به طنز و هزل. جوک‌ساختن با عبارت «قدس‌سره» و نيز ساخت ترکيب «ارتحاليدی» نمونه‌هايی از واکنش طنزآلود مردم به اين زبان‌پريشی تحميلی بوده است.

جمهوری اسلامی مانند ديگر حکومت‌های خودکامه‌ی هم‌سرشت رو به نابودی است و به عنوان يک پديده‌ی پايان‌يافته می‌تواند و بايد که بررسيده شود. بررسی زخم‌هايی که اين رژيم بر پيکره‌ی زبان فارسی زده سودهای بسيار دارد. نخست آن که آگاهی يافتن از اين فرايندهای زبانی مانع از آن می‌شود که ما ناخواسته عامل گسترش اين زبان‌پريشی‌های مطلوب رژيم باشيم. دوم آن که با دست‌انداختن و ريش‌خند کردن کليشه‌ها و عبارت‌های زبانی رژيم، به‌يکباره هيمنه و کارآمدی ايدئولوژی بنيانی رژيم هم فرومی‌ريزد.

واژه‌هايی که در همين حکومت ساخته شدند،‌ واژه‌هايی که در اين حکومت دگرگون شدند و گروه‌واژه‌هايی که رفته‌رفته به شکل کليشه‌هايی دست‌مالی شده و شعارهايی بی‌معنا درآمدند،‌ همه و همه را بايد گرد آورد در «واژه‌نامه‌ی جمهوری اسلامی».
برگرفته از: سه راه جمهوری

2 جعبه زیر فرم نظرات برای تبدیل فینگلیش به فارسی است:

ناشناس گفت...

خیلی ممنون که دلتان برای زبان فارسی می سوزد. اما ای کاش به ورود کلمات انگلیسی به زبان فارسی هم همین قدر واکنش نشان می دادید. و اما اگر متون قدیمی زبان فارسی را مطالعه کرده باشید پی می برید که در گذشته بیش از امروز در زبان فارسی کلمات عربی به کار برده می شد.
اما نمی دانم حکومت جمهوری اسلامی دیکتاتوری است به این گونه که شما می گویید یا مثلا حکومت امپریالیستی انگلیس که در آن سیاهپوستان حتی حق درس خواندن در مدارس سفید پوستان را نداشته اند.

ناشناس گفت...

ناشناس گرامی - از بسیاری اطلاعات شما شگفت زده شدیم. سیاه پوستان حتی خق درس خواندن در مدارس سفید پوستان را نداشته اند؟؟ منظورتان احیانا در آفریقای جنوبی عصر آپارتاید نیست؟ به هر طریق امروزه در هیچ جای جهان کودکان سیاه و سفید بر اساس رنگ پوست جداسازی نمی شوند جز در حکومت جهل و جور که همه ی امکانات ویژه ی "خودی ها" تو بخوان مزدوران و کاسه لیسان است. موید باشید

ارسال یک نظر

به جای «فینگلیش» نوشتن لطفا متن لاتین خود را در اینجا تبدیل به متن فارسی کنید و سپس آن را در جعبه نظرات قرار دهید و بفرستید. با سپاس.
 
باز طراحی کامل و کلیه‌ی حقوق:خبرنگاران سبز [تبدیل قالب:] Deluxe Templates --- [طراحی اولیه:] Masterplan --- [بهینه و فارسی شده:] مجتبی ستوده