۱۳۸۹ خرداد ۱۰, دوشنبه

همه با تو هستیم ای مرد ابری*** به امید روزی که باران بگیرد
















شعری زیبا،سروده بانو فاطمه راکعی،تقدیم به مرد بارانی



به آن مرد ابری که با بغضش آمد
در این خشکسالی که باران بگیرد


بشوید دوباره وطن دست و رویی
وضو در هوای باران بگیرد


ویکرنگی از نو بیاید به جولان
و از رنگ و نیرنگ میدان بگیرد


به آن مرد صادق که با عزمش آمد
که ایرانمان را ز دیوان بگیرد


بسوزد بساط دروغ و دغا را
و دزد و دغل را گریبان بگیرد


نمیخواست آن مرد عاشق که حتی
بهار انتقام از زمستان بگیرد


و میخواست این باغ پژمرده ، ایران
ز شور امیدی دگر جان بگیرد


و در "راه سبز امید" جوانش
قدم در قدم را گلستان بگیرد


چه کردند با رای سبزش خدایا
به جرمی که میخواست باران بگیرد


چه کردند با رای بشکوه مردی
که میخواست این ملک سامان بگیرد


بر آن بود تا سخت ای زندگی را
بر ای نسل سرگشته آسان بگیرد


وبیم قفس را برای همیشه
از این آهوان هراسان بگیرد


به آن مرد سوگند ، فرزند ایران
بمیرد مگر دیو ، ایران بگیرد


نشانی نماند به عالم ز دیوان
اگر لشگر عشق طغیان بگیرد


بشوید زمین را ز لوث پلیدان
اگر موج دریای ایمان ، بگیرد

0 جعبه زیر فرم نظرات برای تبدیل فینگلیش به فارسی است:

ارسال یک نظر

به جای «فینگلیش» نوشتن لطفا متن لاتین خود را در اینجا تبدیل به متن فارسی کنید و سپس آن را در جعبه نظرات قرار دهید و بفرستید. با سپاس.
 
باز طراحی کامل و کلیه‌ی حقوق:خبرنگاران سبز [تبدیل قالب:] Deluxe Templates --- [طراحی اولیه:] Masterplan --- [بهینه و فارسی شده:] مجتبی ستوده