يک باطلی علم کرده اند و لباس دين به آن پوشانده اند. وقتی هدف ، حکومت است نميتوان گفت چقدر تحريف ايجاد کرده است. اگر در تلويزيون اذان و قرآن و دعا پخش ميکنند برای اين است که بگويند ما دين داريم. در بين همين برنامه های دينی حرف هايی را که ميخواهند ميزنند. در حوزه حکومت صددرصد انحراف است و هيچ چيزی از دين در آن نمیبينيم. وقتی ميگويند برای حفظ نظام هرکاری ميشود کرد ديگر شما چه می خواهيد بگوييد؟ با همين جمله هر حرامی را حلال ميکنند.
خبرنگاران سبز/ گفت و گو/ امیر پارسیان : خبرنگاران سبز با دکتر مهدی خزعلی به گفتگو نشست و پرسش هايی را با وی درميان گذاشت.بخش اول را از اينجا و بخش دوم را از اینجا مطالعه فرماييد.خبرنگاران سبز آماده بازتاب دیدگاه هر شخصی است که در این سه قسمت از او سخن به میان آمده است. متن بخش سوم (پایانی) اين گفتگو بدين شرح است:
بخش سوم (پايانی) :
پرسش: به نظر شما چرا کسی از ميان بازجويان به ندای وجدان گوش نمی دهد و مانند محمد نوری زاد حقايق پشت و پرده را بازگو نمی کند؟
پاسخ: تو فيلم های سينمايی ديديد که خانواده يک نفر در گروگان هستند و او با گروگانگير همکاری ميکند.اينهايی که در نظام هستند با برخوردهايی که به سمت راديکاليسم رفته، تمام زندگی خود را در خطر میبينند. اينها میخواهند در اين کشور زندگی کنند. اولا آنها امکانات ندارند. برای اينها مقدور نيست که ازکشور فرارکنند ودرخارج اطلاعات را لوبدهند. البته تعدادی بودند اما برای همه اينها زندگیدرخارج از کشورآسان نيست. بايد در اين سمت فضا را آرام کنيم. شاخه های گل سرخ را به آنها هديه دهيم و آنها را دعوت کنيم که به ما بپيوندند.محمد نوریزاد از تمام زندگيش گذشته و به ميدان آمده است. کار خيلی سخت و با ارزشی را انجام داده است. ما بايد به جامعه آرامش را هديه بدهيم. احساس من در بازجويی هايم اين بود که بازجوی من مرا به عنوان يک رزمنده جبهه، يک بسيجی می پذيرد اما حتی يک کلمه نميتواند با من همراهی کند. اما در سکوتش میديدم که در مقابل حرف من او هم دلش خون است ولی ناچار به سکوت است.
پرسش: به نظر شما قهرمان تاريخ معاصر ايران چه کسی است؟
پاسخ: من اساسا با قهرمان پروری موافق نيستم. معتقدم بايد رستم را در تک تک مردم داشته باشيم. فردوسی يک رستم درست کرد به عنوان الگو برای اينکه بقيه رستم بشوند. برای ما مسلمانان ائمه الگو هستند. اميدوارم در آينده همه ملت قهرمان باشند. اما تاثير گذارترين شخصيت معاصر را امام خمينی ميدانم. امام انقلابی را رهبری کرد که باهيچ کدام از موازين جوردر نمی آمد. پيروزی امام، دنيا را بسيار تحت تاثير قرار داد. و مردم يکپارچه با او همراه شدند. اما به نظر من کشورهای قدرتمند دنيا هم به اين نتيجه رسيده بودند که دوران شاه به پايان رسيده و تاريخ مصرف او گذشته و فضا را کمی بازگذاشتند. اما نتيجه بعد از انقلاب را اين نمیديدند. آمريکا فکر نميکرد منافعش در ايران حفظ نخواهد شد. با اين حکومتی که در اختيار روحانيت شيعه قرار دادند تصميم داشتند که در ابتدا قداست روحانيت را از او بگيرند و سپس روحانيت را حذف کنند. اين برداشت من از برخورد آمريکا با انقلاب ايران است. فکر میکرد که باز می تواند مانند ۲۸ مرداد کودتايی کند. متاسفانه دارند به اين خواسته ميرسند که قداست روحانيت شکسته شود. البته منظور لباس روحانی نيست، بلکه ما عالم دينی داريم. اين لباس قسمتی از کليسای کاتوليک است و قسمتی هم از عباسيان است. اين لباس سابقه تاريخی در زمان پيامبر ندارد. پيامبر مانند مردم لباس می پوشيد.
پرسش: تلخ ترين و شيرين ترين خاطره شما از اعتراضات پس از انتخابات چه بوده است؟
پاسخ: تلخ ترينش تظاهراتی که از توپخانه به سمت آزادی ميرفتيم، جوانانی رو ديدم که لباس های نا مناسبی پوشيده بودند. اين لباس پوشش يک مبارز انقلابی نيست. من به آنها تذکر دادم که به دست اينها بهانه ندهيد. از همين ها فيلم میگيرند و به فلان آيت الله نشان ميدهند. به همين دليل او همراه ما نمی شود.متاسفانه گوش ندادند و با اينکه من را ميشناختند بدتر کردند.مراجع قم همه با ما هستند.جز اقای نوری همدانی، که من ايشون را مرجع نميدانم. ايشون خودشون رو مرجع معرفی کردند.
زيبا ترين خاطره من تظاهرات سکوت که از هفت تير حرکت کرده بوديم. در آنجا عده ای من رو شناختند و سوال و جواب کردند. هنوز ساعتی نگذشته بود يکی از آقايون اطلاعاتی گزارش داده بود که خزعلی رو در اونجا ديديم که داشت برای مردم سخنرانی ميکرد.از قضا يکی از اون خبرنگاران مامور اطلاعات بود که داشت با ضبط صوتی با من مصاحبه ميکرد.
پرسش: همان طور که روحانيت از ازدست رفتن دين می ترسد، همان طور هم مردمی در اين سی سال از دين ضربه خوردند، اين اعتماد که می گوييد بايد متقابل باشد. چگونه می توان اين اعتماد را ايجاد کرد؟
پاسخ: نکته مهم و حساس همين هست. وظيفه روشنفکران اين است که حلقه اعتماد را تشکيل بدهند. به مردم اين اعتماد را بدهند که دين اين نيست. آقای کروبی هم در چت روم گفتند. روز قدس برای ما يک امتحان است.حضور مردم با پيراهن سبز و نماد سبز، اگر همه پيراهن سبز بپوشند که نميتوانند همه را لخت کنند. آراسته و مرتب.افرادی که باور ندارند، حرمت روزه داران را نگاه بدارند. طبق قانون تظاهر به روزه داری جرم است و حد دارد. با رعايت قانون و ادب در مقابل روزه داران بايد شرکت کنيم. در جنبش سبز همه گونه تفکری هست. بايد در کنار هم حرکت کنيم. نبايد تفرقه ايجاد کنيم. مذهبی، سکولاربايد در کنار هم حرکت کنيم. دنبال دموکراسی هستيم. بياييد با هم حرکت کنيم.
پرسش: به کدام ورزش ها علاقه داريد و تيم مورد علاقه شما کدام تيم است؟
پاسخ: کوهنوردی و شنا را هميشه دوست داشتم و انجام میدهم. برای تماشای ورزش به فوتبال علاقه دارم، خصوصا بازی های تيم ملی اما متاسفانه امسال در جام جهانی تيم ملی نبود و بدون تيم ملی برای من جذابيت نداشت. در خصوص باشگاه ها هم هر تيمی که در مقابل استقلال يا پرسپوليس بازی کند طرفدار اون تيم هستم. چون اين دو تيم دولتی شده اند. در هيئت مديره اين دو تيم آقايون نماينده رئيس دولت وسرداران هستند. من اين رو رانتی ميدونم که از جيب ملت میرود. اساسا ورزش ما دولتی شده است و من اين ورزش را نمیپذيرم. متاسفانه از ورزش هم مانند دين استفاده ابزاری می شود. در ورزش ما سياست بدعمل ميکند. برخورد زشت و ناپسندی که با علی کريمی شد. آقای کريمی که يک بازيکن به نام وارزشمند برای ما بود و هست. شما تمرين سنگين يک تيم رو ميگذاريد بعد ازظهر قبل ازافطار معنای اين چيست؟ يعنی شما باور داريد که هيچکدام از بازيکنان روزه نيستند. با زبان روزه که نميتواند اين تمرينات رو انجام بدهد. برخورد های سياسی و ورود دولت را نمیپسندم. به همين جهت عليرغم علاقه ام به هر دو تيم استقلال و پرسپوليس به خاطر اين رانت ها طرفدار حريفانشان هستم. هديه ای که آقای احمدی نژاد از بيت المال به اين دو تيم ميدهد. هديه به پسران سرخ و آبی برای محبوبيت و رای آوری می دهد. مگر پسران مشکی و سفيد و سبز وزرد اينها جوانان اين کشور نيستند؟ اين هديه يعنی بقيه در جامعه ورزشی ما به حساب نمیآيند؟ بقيه فوتباليست نيستند؟
پرسش: شيرين ترين خاطره ای که از پدرتان داريد را برای ما تعريف کنيد.
پاسخ: اعلام برائتی که ايشون از من کردند. عليرغم اينکه به ايشون ارادت دارم، دست و پای ايشان را میبوسم که تفکر من را ازآن تفکرجدا کردند. اينکه انديشه من از انديشه آقای مصباح جدا باشد بهترين هديه پدرم به من بود.
پرسش: نقش خانم رهنورد در جنبش سبز را چگونه ارزيابی ميکنيد؟
پاسخ: حضور خانم رهنورد در کنار مهندس موسوی هم يک نقش دوگانه بود. يک عده نمادی از جايگاه زن در سياست و ارج نهادن به زن ميدانستند. اينها اکثريت روشنفکران بودند که به فال نيک می گرفتند و موجب شور بيشتر می شد.
در بافت سنتی جامعه بايد يک فرهنگ سازی کرد تا اين مساله را بپذيرند. دراين قسمت جامعه واکنش زياد مثبت نبود. اين فرهنگ هنوز در جامعه نيست. اين قشر مردم سئوال می کنند که اگرما به موسوی رای دهيم خانم رهنورد در امور دخالت میکند يا خير؟
زن ها در سياست حضور دارند به خصوص خانم رهنورد که برای خودشان يک رجل سياسی هستند. ولی در جامعه اثر معکوس هم داشت. من هم قبلا ايده ام اين بود که اگر کانديدا بشوم در رقابت های انتخاباتی همسر و فرزندانم را به مردم معرفی کنم. به اين دليل که مردم بايد من را بشناسند. به نظرمن اين حرکت خوبی بود، اما بايد بافت سنتی جامعه را هم در نظر گرفت.توصيه من اين است که خانم رهنورد شخصيت مستقل سياسی شود نه اينکه همراه آقای موسوی باشند، خودشان سخنرانی کنند. من شخصيت خانم رهنورد را بسيار بالاتر از اين ميدونم که به عنوان همسر آقای موسوی معرفی شوند. ايشون خودشون صاحب قلم اند. برای خودشون نظرات سياسی دارند. خانم رهنورد يک شخصيت مستقل سياسی هستند.
پرسش: حکومت فعلی تا چه اندازه در دين تحريف ايجاد کرده است؟
پاسخ: يک باطلی علم کرده اند و لباس دين به آن پوشانده اند. وقتی هدف ، حکومت است نميتوان گفت چقدر تحريف ايجاد کرده است. اگر در تلويزيون اذان و قرآن و دعا پخش ميکنند برای اين است که بگويند ما دين داريم. در بين همين برنامه های دينی حرف هايی را که ميخواهند ميزنند. در حوزه حکومت صددرصد انحراف است و هيچ چيزی از دين در آن نمیبينيم. وقتی ميگويند برای حفظ نظام هرکاری ميشود کرد ديگر شما چه می خواهيد بگوييد؟ با همين جمله هر حرامی را حلال ميکنند. دروغ، تهمت، تجاوز، زندان، شکنجه، اعدام همه اين کارها را برای حفظ نظام می توانند انجام بدهند. من يک خاطره تلخی عرض کنم. يک عالم بزرگ که من به ايشون واقعا اعتقاد داشتم. میگفت:" اگر اين مطلب را که میگويم از قول من نقل کنيد من تکذيب ميکنم." اين دوگناه کبيره در دل خود دارد: اول اين که ان عالم دروغ ميگويد ودوم اين که به آن شخص تهمت میزند. اين چه دينی است که در آن هم دروغ می توان گفت و هم تهمت می توان زد. آن هم از يک فقيه اينگونه سخن بعيد است.
پرسش: اثر تحريم ها را بر دولت احمدی نژاد چگونه ميبينيد؟
پاسخ: تحريمها بسيار هوشمند هست. گام به گام حلقه را تنگ تر می کند. ما نگران اين تحريم ها هستيم. اين حرف ها که ما چه می کنيم و چه نمی کنيم صرفا شعاری بيش نيست. در حوزه عمل، واقعا تمام کارها فلج شده است.اميدوارم اين تحريم ها به جايی نرسد که قشر ضعيف و کارگر بی کار بشوند و اون حرکت زمام گسيخته در جامعه انجام بشود و نتوانيم اوضاع را کنترل کنيم. آن موقع بحث جنبش سبز نيست بحث کسانی است که به دنبال نون و زندگی هستند.
پرسش: چه توصيه ای به جوانان سبز داريد؟
پاسخ: من فکر میکنم جنبش سبز بايد کار فرهنگی و فکری کند. حضور در جامعه بايد پر رنگ تر بشود. فعاليت های مدنی بيشتر شود، احزاب و روزنامه ها را راه بيندازيم تلاش کنيم تا بتوانيم مجوز راهپيمايی بياييم. با يکی از مسئولين صحبت می کردم که چرا مجوز نميدهيد. ميگفت ما اگر مجوز بدهيم ده ميليون جمعيت به خيابان ها می آيد شما چه تضمينی می دهيد که اين جمعيت به سمت يکی از مراکز مهم قدرت نرود؟ بايد اين اطمينان را بدهيم که به دنبال تصرف دل های مردم هستيم. نه تصرف اينجا و آنجا. سرعت اين تصرف واقعا تصاعدی است. اگر نوريزاد رو گرفتند به اين دليل بود که وجدان های خفته را بيدار کرد. اردوگاه و خانه ما دل های مردم است.
جوانان دقت کنند، ماهرکدام خواسته هايی داريم. نبايد دنبال اين باشيم که همديگر را عوض کنيم. هرکدام از ما عقايدی داريم. به يکديگر احترام گذاريم تا به دموکراسی برسيم و هرچه مردم انتخاب کردند ما می پذيريم. مطمئن باشيد اگر مردم يک حکومت سکولار را انتخاب کنند ما حکومت الله را به آنان تحميل نخواهيم کرد.
پرسش: خبرنگاران سبز را چگونه ميبينيد؟
پاسخ: من با خبرنگاران سبز تازه آشنا شدم. شروع خوبی داشته ايد. سعی کنيد اين تعديل را به جامعه هديه بدهيد که با يک شرايط معتدل حرکت کنيد. تندروی ها را کنار بگذاريد. چه اين طرف چه آن طرف. لطمه ای که ما ميخوريم از افراط مصباحيون هست و افراط اين طرف افرادی مانند آقای گنجی. البته آقای گنجی که متاسفانه سقوط کرده است. من اين جمله را بگويم که ايشون يادگاری داشته باشند. فکر نکنيد که ما پله شما می شويم که بالا برويد. من نميگويم آقای گنجی حق ابراز عقيده اش را ندارد اما بداند که ما اجازه سو استفاده از خودمان را به ايشان نميدهيم. ايشان چيزی نمانده که انکار نکرده باشد. خدا، و پيغمبر و قرآن همه چيز را رد ميکنند. گنجی ها بيايند که همه چيز را زير سوال ببرند؟ آيا آقای گنجی با سابقه ای که در نظام داشته است و طرز فکر امروزشان خط مشی ثابتی دارند که ما بر مبنای آن ايشان را قضاوت کنيم؟ مخالفت ما با گنجی همان قدر است که با رجوی و احمدی نژاد است. اينها کجا به آزادی و دموکراسی اعتقاد دارند؟ من در مورد آقای گنجی نوشتم که من جانم را می دهم تا مخالف من صحبت کند نه اينکه من برای تو پلکانی بشم. من هم ميگويم صد در صد با اين طرز فکر شما مخالفم. آقای گنجی سقوط کرده است.
توجه : پاسخ های مطرح شده نظرات شخصی دکتر خزعلی بوده است و سايت خبرنگاران سبز هيچ گونه مسئوليتی در برابر آن ندارد.
بخش سوم (پايانی) :
پرسش: به نظر شما چرا کسی از ميان بازجويان به ندای وجدان گوش نمی دهد و مانند محمد نوری زاد حقايق پشت و پرده را بازگو نمی کند؟
پاسخ: تو فيلم های سينمايی ديديد که خانواده يک نفر در گروگان هستند و او با گروگانگير همکاری ميکند.اينهايی که در نظام هستند با برخوردهايی که به سمت راديکاليسم رفته، تمام زندگی خود را در خطر میبينند. اينها میخواهند در اين کشور زندگی کنند. اولا آنها امکانات ندارند. برای اينها مقدور نيست که ازکشور فرارکنند ودرخارج اطلاعات را لوبدهند. البته تعدادی بودند اما برای همه اينها زندگیدرخارج از کشورآسان نيست. بايد در اين سمت فضا را آرام کنيم. شاخه های گل سرخ را به آنها هديه دهيم و آنها را دعوت کنيم که به ما بپيوندند.محمد نوریزاد از تمام زندگيش گذشته و به ميدان آمده است. کار خيلی سخت و با ارزشی را انجام داده است. ما بايد به جامعه آرامش را هديه بدهيم. احساس من در بازجويی هايم اين بود که بازجوی من مرا به عنوان يک رزمنده جبهه، يک بسيجی می پذيرد اما حتی يک کلمه نميتواند با من همراهی کند. اما در سکوتش میديدم که در مقابل حرف من او هم دلش خون است ولی ناچار به سکوت است.
پرسش: به نظر شما قهرمان تاريخ معاصر ايران چه کسی است؟
پاسخ: من اساسا با قهرمان پروری موافق نيستم. معتقدم بايد رستم را در تک تک مردم داشته باشيم. فردوسی يک رستم درست کرد به عنوان الگو برای اينکه بقيه رستم بشوند. برای ما مسلمانان ائمه الگو هستند. اميدوارم در آينده همه ملت قهرمان باشند. اما تاثير گذارترين شخصيت معاصر را امام خمينی ميدانم. امام انقلابی را رهبری کرد که باهيچ کدام از موازين جوردر نمی آمد. پيروزی امام، دنيا را بسيار تحت تاثير قرار داد. و مردم يکپارچه با او همراه شدند. اما به نظر من کشورهای قدرتمند دنيا هم به اين نتيجه رسيده بودند که دوران شاه به پايان رسيده و تاريخ مصرف او گذشته و فضا را کمی بازگذاشتند. اما نتيجه بعد از انقلاب را اين نمیديدند. آمريکا فکر نميکرد منافعش در ايران حفظ نخواهد شد. با اين حکومتی که در اختيار روحانيت شيعه قرار دادند تصميم داشتند که در ابتدا قداست روحانيت را از او بگيرند و سپس روحانيت را حذف کنند. اين برداشت من از برخورد آمريکا با انقلاب ايران است. فکر میکرد که باز می تواند مانند ۲۸ مرداد کودتايی کند. متاسفانه دارند به اين خواسته ميرسند که قداست روحانيت شکسته شود. البته منظور لباس روحانی نيست، بلکه ما عالم دينی داريم. اين لباس قسمتی از کليسای کاتوليک است و قسمتی هم از عباسيان است. اين لباس سابقه تاريخی در زمان پيامبر ندارد. پيامبر مانند مردم لباس می پوشيد.
پرسش: تلخ ترين و شيرين ترين خاطره شما از اعتراضات پس از انتخابات چه بوده است؟
پاسخ: تلخ ترينش تظاهراتی که از توپخانه به سمت آزادی ميرفتيم، جوانانی رو ديدم که لباس های نا مناسبی پوشيده بودند. اين لباس پوشش يک مبارز انقلابی نيست. من به آنها تذکر دادم که به دست اينها بهانه ندهيد. از همين ها فيلم میگيرند و به فلان آيت الله نشان ميدهند. به همين دليل او همراه ما نمی شود.متاسفانه گوش ندادند و با اينکه من را ميشناختند بدتر کردند.مراجع قم همه با ما هستند.جز اقای نوری همدانی، که من ايشون را مرجع نميدانم. ايشون خودشون رو مرجع معرفی کردند.
زيبا ترين خاطره من تظاهرات سکوت که از هفت تير حرکت کرده بوديم. در آنجا عده ای من رو شناختند و سوال و جواب کردند. هنوز ساعتی نگذشته بود يکی از آقايون اطلاعاتی گزارش داده بود که خزعلی رو در اونجا ديديم که داشت برای مردم سخنرانی ميکرد.از قضا يکی از اون خبرنگاران مامور اطلاعات بود که داشت با ضبط صوتی با من مصاحبه ميکرد.
پرسش: همان طور که روحانيت از ازدست رفتن دين می ترسد، همان طور هم مردمی در اين سی سال از دين ضربه خوردند، اين اعتماد که می گوييد بايد متقابل باشد. چگونه می توان اين اعتماد را ايجاد کرد؟
پاسخ: نکته مهم و حساس همين هست. وظيفه روشنفکران اين است که حلقه اعتماد را تشکيل بدهند. به مردم اين اعتماد را بدهند که دين اين نيست. آقای کروبی هم در چت روم گفتند. روز قدس برای ما يک امتحان است.حضور مردم با پيراهن سبز و نماد سبز، اگر همه پيراهن سبز بپوشند که نميتوانند همه را لخت کنند. آراسته و مرتب.افرادی که باور ندارند، حرمت روزه داران را نگاه بدارند. طبق قانون تظاهر به روزه داری جرم است و حد دارد. با رعايت قانون و ادب در مقابل روزه داران بايد شرکت کنيم. در جنبش سبز همه گونه تفکری هست. بايد در کنار هم حرکت کنيم. نبايد تفرقه ايجاد کنيم. مذهبی، سکولاربايد در کنار هم حرکت کنيم. دنبال دموکراسی هستيم. بياييد با هم حرکت کنيم.
پرسش: به کدام ورزش ها علاقه داريد و تيم مورد علاقه شما کدام تيم است؟
پاسخ: کوهنوردی و شنا را هميشه دوست داشتم و انجام میدهم. برای تماشای ورزش به فوتبال علاقه دارم، خصوصا بازی های تيم ملی اما متاسفانه امسال در جام جهانی تيم ملی نبود و بدون تيم ملی برای من جذابيت نداشت. در خصوص باشگاه ها هم هر تيمی که در مقابل استقلال يا پرسپوليس بازی کند طرفدار اون تيم هستم. چون اين دو تيم دولتی شده اند. در هيئت مديره اين دو تيم آقايون نماينده رئيس دولت وسرداران هستند. من اين رو رانتی ميدونم که از جيب ملت میرود. اساسا ورزش ما دولتی شده است و من اين ورزش را نمیپذيرم. متاسفانه از ورزش هم مانند دين استفاده ابزاری می شود. در ورزش ما سياست بدعمل ميکند. برخورد زشت و ناپسندی که با علی کريمی شد. آقای کريمی که يک بازيکن به نام وارزشمند برای ما بود و هست. شما تمرين سنگين يک تيم رو ميگذاريد بعد ازظهر قبل ازافطار معنای اين چيست؟ يعنی شما باور داريد که هيچکدام از بازيکنان روزه نيستند. با زبان روزه که نميتواند اين تمرينات رو انجام بدهد. برخورد های سياسی و ورود دولت را نمیپسندم. به همين جهت عليرغم علاقه ام به هر دو تيم استقلال و پرسپوليس به خاطر اين رانت ها طرفدار حريفانشان هستم. هديه ای که آقای احمدی نژاد از بيت المال به اين دو تيم ميدهد. هديه به پسران سرخ و آبی برای محبوبيت و رای آوری می دهد. مگر پسران مشکی و سفيد و سبز وزرد اينها جوانان اين کشور نيستند؟ اين هديه يعنی بقيه در جامعه ورزشی ما به حساب نمیآيند؟ بقيه فوتباليست نيستند؟
پرسش: شيرين ترين خاطره ای که از پدرتان داريد را برای ما تعريف کنيد.
پاسخ: اعلام برائتی که ايشون از من کردند. عليرغم اينکه به ايشون ارادت دارم، دست و پای ايشان را میبوسم که تفکر من را ازآن تفکرجدا کردند. اينکه انديشه من از انديشه آقای مصباح جدا باشد بهترين هديه پدرم به من بود.
پرسش: نقش خانم رهنورد در جنبش سبز را چگونه ارزيابی ميکنيد؟
پاسخ: حضور خانم رهنورد در کنار مهندس موسوی هم يک نقش دوگانه بود. يک عده نمادی از جايگاه زن در سياست و ارج نهادن به زن ميدانستند. اينها اکثريت روشنفکران بودند که به فال نيک می گرفتند و موجب شور بيشتر می شد.
در بافت سنتی جامعه بايد يک فرهنگ سازی کرد تا اين مساله را بپذيرند. دراين قسمت جامعه واکنش زياد مثبت نبود. اين فرهنگ هنوز در جامعه نيست. اين قشر مردم سئوال می کنند که اگرما به موسوی رای دهيم خانم رهنورد در امور دخالت میکند يا خير؟
زن ها در سياست حضور دارند به خصوص خانم رهنورد که برای خودشان يک رجل سياسی هستند. ولی در جامعه اثر معکوس هم داشت. من هم قبلا ايده ام اين بود که اگر کانديدا بشوم در رقابت های انتخاباتی همسر و فرزندانم را به مردم معرفی کنم. به اين دليل که مردم بايد من را بشناسند. به نظرمن اين حرکت خوبی بود، اما بايد بافت سنتی جامعه را هم در نظر گرفت.توصيه من اين است که خانم رهنورد شخصيت مستقل سياسی شود نه اينکه همراه آقای موسوی باشند، خودشان سخنرانی کنند. من شخصيت خانم رهنورد را بسيار بالاتر از اين ميدونم که به عنوان همسر آقای موسوی معرفی شوند. ايشون خودشون صاحب قلم اند. برای خودشون نظرات سياسی دارند. خانم رهنورد يک شخصيت مستقل سياسی هستند.
پرسش: حکومت فعلی تا چه اندازه در دين تحريف ايجاد کرده است؟
پاسخ: يک باطلی علم کرده اند و لباس دين به آن پوشانده اند. وقتی هدف ، حکومت است نميتوان گفت چقدر تحريف ايجاد کرده است. اگر در تلويزيون اذان و قرآن و دعا پخش ميکنند برای اين است که بگويند ما دين داريم. در بين همين برنامه های دينی حرف هايی را که ميخواهند ميزنند. در حوزه حکومت صددرصد انحراف است و هيچ چيزی از دين در آن نمیبينيم. وقتی ميگويند برای حفظ نظام هرکاری ميشود کرد ديگر شما چه می خواهيد بگوييد؟ با همين جمله هر حرامی را حلال ميکنند. دروغ، تهمت، تجاوز، زندان، شکنجه، اعدام همه اين کارها را برای حفظ نظام می توانند انجام بدهند. من يک خاطره تلخی عرض کنم. يک عالم بزرگ که من به ايشون واقعا اعتقاد داشتم. میگفت:" اگر اين مطلب را که میگويم از قول من نقل کنيد من تکذيب ميکنم." اين دوگناه کبيره در دل خود دارد: اول اين که ان عالم دروغ ميگويد ودوم اين که به آن شخص تهمت میزند. اين چه دينی است که در آن هم دروغ می توان گفت و هم تهمت می توان زد. آن هم از يک فقيه اينگونه سخن بعيد است.
پرسش: اثر تحريم ها را بر دولت احمدی نژاد چگونه ميبينيد؟
پاسخ: تحريمها بسيار هوشمند هست. گام به گام حلقه را تنگ تر می کند. ما نگران اين تحريم ها هستيم. اين حرف ها که ما چه می کنيم و چه نمی کنيم صرفا شعاری بيش نيست. در حوزه عمل، واقعا تمام کارها فلج شده است.اميدوارم اين تحريم ها به جايی نرسد که قشر ضعيف و کارگر بی کار بشوند و اون حرکت زمام گسيخته در جامعه انجام بشود و نتوانيم اوضاع را کنترل کنيم. آن موقع بحث جنبش سبز نيست بحث کسانی است که به دنبال نون و زندگی هستند.
پرسش: چه توصيه ای به جوانان سبز داريد؟
پاسخ: من فکر میکنم جنبش سبز بايد کار فرهنگی و فکری کند. حضور در جامعه بايد پر رنگ تر بشود. فعاليت های مدنی بيشتر شود، احزاب و روزنامه ها را راه بيندازيم تلاش کنيم تا بتوانيم مجوز راهپيمايی بياييم. با يکی از مسئولين صحبت می کردم که چرا مجوز نميدهيد. ميگفت ما اگر مجوز بدهيم ده ميليون جمعيت به خيابان ها می آيد شما چه تضمينی می دهيد که اين جمعيت به سمت يکی از مراکز مهم قدرت نرود؟ بايد اين اطمينان را بدهيم که به دنبال تصرف دل های مردم هستيم. نه تصرف اينجا و آنجا. سرعت اين تصرف واقعا تصاعدی است. اگر نوريزاد رو گرفتند به اين دليل بود که وجدان های خفته را بيدار کرد. اردوگاه و خانه ما دل های مردم است.
جوانان دقت کنند، ماهرکدام خواسته هايی داريم. نبايد دنبال اين باشيم که همديگر را عوض کنيم. هرکدام از ما عقايدی داريم. به يکديگر احترام گذاريم تا به دموکراسی برسيم و هرچه مردم انتخاب کردند ما می پذيريم. مطمئن باشيد اگر مردم يک حکومت سکولار را انتخاب کنند ما حکومت الله را به آنان تحميل نخواهيم کرد.
پرسش: خبرنگاران سبز را چگونه ميبينيد؟
پاسخ: من با خبرنگاران سبز تازه آشنا شدم. شروع خوبی داشته ايد. سعی کنيد اين تعديل را به جامعه هديه بدهيد که با يک شرايط معتدل حرکت کنيد. تندروی ها را کنار بگذاريد. چه اين طرف چه آن طرف. لطمه ای که ما ميخوريم از افراط مصباحيون هست و افراط اين طرف افرادی مانند آقای گنجی. البته آقای گنجی که متاسفانه سقوط کرده است. من اين جمله را بگويم که ايشون يادگاری داشته باشند. فکر نکنيد که ما پله شما می شويم که بالا برويد. من نميگويم آقای گنجی حق ابراز عقيده اش را ندارد اما بداند که ما اجازه سو استفاده از خودمان را به ايشان نميدهيم. ايشان چيزی نمانده که انکار نکرده باشد. خدا، و پيغمبر و قرآن همه چيز را رد ميکنند. گنجی ها بيايند که همه چيز را زير سوال ببرند؟ آيا آقای گنجی با سابقه ای که در نظام داشته است و طرز فکر امروزشان خط مشی ثابتی دارند که ما بر مبنای آن ايشان را قضاوت کنيم؟ مخالفت ما با گنجی همان قدر است که با رجوی و احمدی نژاد است. اينها کجا به آزادی و دموکراسی اعتقاد دارند؟ من در مورد آقای گنجی نوشتم که من جانم را می دهم تا مخالف من صحبت کند نه اينکه من برای تو پلکانی بشم. من هم ميگويم صد در صد با اين طرز فکر شما مخالفم. آقای گنجی سقوط کرده است.









12 جعبه زیر فرم نظرات برای تبدیل فینگلیش به فارسی است:
جناب خزعلی گرامی ثابت کردی خیلی با حکومتی ها فرقی نداری کسی چون خدا و پیغمبر را نفی کرد بد است؟
من به عنوان کسی که روز عاشورا جان بر کف جایی مبارزه کردم که 4 نفر کشته شدند پله شما نخواهم شد
من به میر حسین رای دادم و حرف های ایشان را فقط قبول دارم
آقای خزعلی لطفا یاد بگیرید به مردم از بالا ناه نکنید ...ادامه
"وانانی رو ديدم که لباس های نا مناسبی پوشيده بودند" ندا هم از نظر شما لباسشخوب نبود اما مبارز بود و جان عزیزش را فدا کرد
امیدوارم این نظرات را بخوانید...
دیگر شما از سکولاریزم دیکتاتورانه حرف نزنید
هنوز به جایی نرسیدید برای آنکه خدا را نفی کرده خط و نشان می کشید
دیگر شما از سکولاریزم دیکتاتورانه حرف نزنید
هنوز به جایی نرسیدید برای آنکه خدا را نفی کرده خط و نشان می کشید
آقای عزیز هر وقت یاد گرفتید که بی دین ها رو هم آدم حساب کنید بعدا برای مردم سخنرانی کنید...
ممنون از مصاحبه
آ.آ
ممنون از مصاحبه
آ.آ
جالِبه والا
ایشون میگن شُما ازادید در فِکرِتون تا زمانی که مثل ما فِکر کُنِید. اگر خدا را قبول ندارید پس سقوط کردید. فردا که قوه قضاییه دستشون اومد میگن هر که سقوط کنه جاش تو زِندُونه.
پیاده شو باهم بِریم بابا جان
ارسال یک نظر