۱۳۸۹ شهریور ۱۱, پنجشنبه

برهم زدن و تعطیل کردن مراسم شب قدر در خانه دکتر پیمان

اعلام شد که ماموران انتظامی بيرون منزل‌اند و اعلام کرده‌اند که جلسه بايد تعطيل شود، فورا! والا، منزل مورد حمله قرار خواهد گرفت و تمامی حاضرين دستگير خواهند شد. گفتند که منزل مهندس ميثمی نيز که جلسه دعای شب قدر داشت، مورد هجوم قرار گرفته و تعطيل شده است.
خبرنگاران سبز/ جامعه:
 به گزارش خبرنگار سبز از تهران مراسم بزرگداشت شب‌های قدر در خانه دکتر پیمان توسط ماموران امنیتی مختل، عزاداران از خانه اخراج و احیاداری و دعاخوانی حاضران منع و تعطیل شد.

دکتر پیمان دبیرکل جنبش مسلمانان مبارز است و در انتخابات منتهی به کودتای سال گذشته حمایت خویش از میرحسین موسوی را اعلام کرد. وی که به همراه همسرش در راه‌پیمایی سیزده آبان سال گذشته شرکت داشت مورد حمله لباس شخصی‌ها وابسته به کودتا قرار گرفت و مجروح شد. عکس‌های پیوست مربوط به همین حادثه است.

این خبر به همراه خبرهای دیگر از حمله‌های متوالی در شب‌های قدر به خانه مهدی کروبی و حمله و اهانت به زهرا رهنورد در خارج از محل مسکونی‌اش حکایت از وحشت نظامیان و وابستگان کودتا از هر نوع تحرک افراد منتسب به جنبش آزادی خواهی مردم است.

گفتنی است که این مراسم هر ساله در خانه ایشان برگزار می‌شده است و کلا مراسمی غیر سیاسی و مذهبی است.

در زیر محمد علوی گزارشی از این ماجرا که در وبگاه انجمن‌های جنبش سبز آزادی منتشر شده ارائه شده است.

 شب نوزدهم ماه مبارک بود. شب قدر! تلويزيون در هال منزل روشن بود و من در اطاق، نماز می‌خواندم. صدای نوحه خوان، که بی محتوی می‌خواند، روحم را خراش می‌داد. يعنی مرا ياد آن همکارشان می‌انداخت که گفته می‌شود بازجوی زندان بود (و شايد هنوز هم هست) و الان در دفتر رهبری است و در پاره‌ای تشريف‌فرمايی‌های رسمی هم حضور دارد و در تلويزيون ديده می‌شود. پس از خواندن آياتی از قرآن، عازم شدم.

شنيده و خوانده بودم منزل دکتر پيمان مراسم احيا برقرار است. سال‌ها است که به خاطر مشغله، کمتر امکان شرکت در جلسات منزل ايشان را می‌يافتم. رفتم. سخنران آمد. دکتر رجايی بود. شخصيت محجوبی که به شدت مذهبی است. اين را دوستانش، که با وی حشر و نشری دارند، اينجا و آنجا نقل می‌کنند. حتما مقاومت طولانی در سلول انفرادی را نيز با اتکائ به همين روحيه به سر آورده است. او از قرآن سخن گفت، سوره قدر، و نيز آن را ارتباطی داد به سوره فلق. با الهام از برداشت‌های دکتر شريعتی، به مفهوم قدر، تفسير آن و تبديل شب تار تاريخی مردم به روشنی رونده‌ای که زيست جهان آدميان را تغيير می‌دهد، گفت. و گريزی زد به ارتباط امام علی با اين ماه و اين شب.

سپس، دو جوان پشت تريبون قرار گرفتند. اعلام شد که فرازهايی از دعای جوشن کبير را خواهند خواند و از حضار خواستند که در پايان هر فراز با آنان همراهی کنند و خدا را با صدای بلند بخوانند. يکی دعا را به عربی می‌خواند و ديگری ترجمه آن را. صدای آرام و خوش‌ آهنگی داشتند و جلسه را تحت تاثير قرار داده بودند. ۶ فراز از دعا را خوانده بودند. مجلس حالی پيدا کرده بود. خانم‌ها، که احساسات رقيق‌تری داشتند، با دستمال کاغذی صورتِ تر خود را پاک می‌کردند. آقايان، متاثر شده بودند. ناگهان، چراغ اطاق روشن شد و مانع قرائت دعا شدند. همه از حال خوب خود بيرون آمدند. با پوزش از حضار اعلام شد که، ماموران انتظامی بيرون منزل‌اند و اعلام کرده‌اند که جلسه بايد تعطيل شود، فورا! والا، منزل مورد حمله قرار خواهد گرفت و تمامی حاضرين دستگير خواهند شد. گفتند که منزل مهندس ميثمی نيز که جلسه دعای شب قدر داشت، مورد هجوم قرار گرفته و تعطيل شده است. از ميهمانان عذر‌خواهی کردند و خواستار ترک منزل شدند. خانم صاحبخانه، که خود در سال‌های گذشته برگزاری مراسم دعای پر سوزی را به عهده می‌گرفت، رنگ به چهره نداشت و اشک می‌ريخت. شکايت می‌کرد که از حال معنوی خود بيرون آمده است. حاضرين نيز معترض بودند که چرا، در منزلی کوچک و در ميان جمعی اندک، حتی اجازه سخن گفتن با خدا را ندارند؟ آن‌هم با خواندن دعای جوشن کبير، که در چنين شب‌هايی مرسوم است و اتفاقا آن شب کانال‌های ۱و۲و۳ تلويزيون، به طور مستقيم خواندن همين دعا را از حرم امام رضا، حرم حضرت معصومه و نيز مهديه تهران پخش می‌کرد.

آخر چطور ممکن است که قرائت اين دعا در حرم بزرگان دين و با شرکت انبوهی از مردم روا باشد، اما در منازلی کوچک و با حضور دوستان صاحب‌خانه‌ها، نه! آيا اين‌همه دعوت مردم از طريق راديو و تلويزيون به مراجعه به جلسات و متون مذهبی، فقط به معنای انحصار در مرجع دعاست؟ به سخن ديگر، آيا مردم زمانی مجاز به ارتباط با خدا هستند که فقط از طريق کانال های حکومتی صورت گيرد؟

ناگهان ياد چند سال پبش افتادم. زمانی که مسعود ده‌نمکی هنوز هنرمند نشده بود، قراری هم نداشت که ادای روشنفکران را درآورد و از حقوق ديگران، مثلا همکاران هنرپيشه خود، که، به ادعای او، به خاطر وی مغضوب و از دريافت جايزه جشنواره محروم شده بودند، دفاع کند. باز، در منزل دکتر پيمان جلسه ای بود و سالن مملو از جمعيت. ناگهان آرام، آرام جمعيتی چفيه بسته وارد شد. در آن ميان، ده‌نمکی و حاجی بخشی سرشناس بودند. خود را در ميان جمعيت جای دادند. دکتر پيمان، بی اعتنا، سخن می‌گفت. به ناگاه، ده‌نمکی از جای برخاست. با صدای بلند سخن دکتر را قطع کرد و گفت که بايد با وی مناظره کند. دکتر پيمان به آرامی گفت که چنين برنامه‌ای در دستور کار نيست و به علاوه، تمامی رسانه‌های ديداری، شنيداری و نوشتاری به طور انحصاری در اختيار شماست و مامحروم از آن. چرا بايد وقت محدود يک محفل خصوصی را دراختيار شما گذارد؟ وی اصرار می‌کرد که دکتر سروش نيز چون شما يک‌تنه سخن می‌گويد و بايد با ما در اين‌جا مناظره کنيد. هنگامی که وی نااميد از تحميل نظر خود شد، يک تنه نظرات خود را گفت و گفت و گفت! آن زمان، ده نمکی در حال رشد بود و شايد اواخر دوره حمله‌ وی به افراد و مجامع بود لذا، با ذکر اين‌که حزب‌الله اکنون ديگر حمله نمی‌کند، بلکه در حال اخذ مدرک در سطح فوق‌ليسانس و دکتری است، دوستان خود را فرا خواند تا با سينه‌زنی و نوحه ‌خوانی، اما، آرام، جلسه را ترک کنند؛ و پس از لختی ايجاد دلهره، در ميان جمعی که آمده بودند تا سخنی از دين بشنوند، رفتند. البته، آن زمان نه کسی نامی از احمدی‌نژاد شنيده بود و نه نامی از سوپر‌‌وايزر وی، بهبهانی؛ نيز کسی از قصد دانشگاه امام حسين، که در پی اعطای مدرک به نيروهای سپاه پاسداران است، خبر نداشت. بعدا شنيدم که اداره کنندگان جلسه فورا به کلانتری محل اطلاع داده بودند، اما جالب آن که ماموران با مشاهده آنان، محل را ترک کرده و بی اختياری خودرا در برخورد با آنان متذکر شده بودند. بگذريم از اين خاطرات تلخ گذشته! از همين مراسم ديشب بگويم.

از منزل بيرون آمديم. در مقابل در منزل يک سرهنگ، اما، موقر، با دو اتومبيل مامور نيروی انتظامی ايستاده بود. شنيدم برخی از حضار که از منزل بيرون می‌آمدند، به وی اعتراض می‌کردند که از چه روی از برگزاری مراسم دعا ممانعت کرده‌اند. او، مودبانه، پاسخ می‌داد که: "ما به احترام دکتر و برای محافظت از ايشان به اين‌جا آمده‌ايم، ماموريم و معذور، باسياست هم کاری نداريم." حاضران با قدردانی از ايشان راه خود می‌گرفتند و می‌رفتند. اما، چند لباس شخصی آنان را می‌پاييدند و تلاش داشتند که با رفتار خاص خود در آنان هراس ايجاد کنند تا هر چه سريع‌تر محل را ترک کنند.

ياد دهه‌های پيش از انقلاب افتادم و حسينيه ارشاد. شنيده ‌ام که در چنين شب‌هايی، دکتر شريعتی در آنجا فرياد می‌کشيد، ناله می‌زد و سخن‌رانی‌های آتشين می‌کرد. در مجموعه آثار ايشان نيز خوانده‌ام. از علی انقلابی سخن می‌گفت. اما، رژيم هرگز مزاحم او و آن جمعيت انبوه شنونده او نشد. رژيمی که هرگز داعيه مذهب نداشت و جمعيتی که بخش قابل ملاحظه‌ای ازآن، مستقيم عضو گروه‌های فعال مبارزه عليه رژيم وقت بودند. اما اين رژيم، که سياست خود را عين ديانت خود می داند و مردم را مومن، انقلابی و پشتيبان خود، با اين حال چنين عمل می‌کند. آيا موقعيت رژيم چنان شده است که از گردهمايی مردمی اندک نيز بيمناک می‌شود؟ آيا، واقعا، اگر هجوم شبانه به اين دو منزل نبود و اين جمعيت اندک فرصت می‌يافت که بی سر و صدا دعايی بخواند و به منزل خود برود، برای رژيم بهتر بود يا اين که خبر اين تهاجم دهان به دهان و سايت به سايت بچرخد و داخل و خارج از ايران، همه آگاه شوند؟ آيا طراحان اقتدارگرای هجوم شبانه، آگاه به شمار جمعيت و عادی بودن اين جلسات سالانه نبودند؟ آيا اين حمله شبانه را يک خبط سياسی می‌توان تلقی کرد؟

به نظر می‌رسد که چنين نيست. هدف طراحان اقتدارگرای حمله آن است که به جامعه مدنی ايران بگويد: همه تعطيل‌اند! در پی آن است که اين معنا را القا کند که رژيم هشيار است، هر گونه تحرکی را زير نظر دارد، حتی جلسه‌ای کوچک در منزلی شخصی. و اين حمله بايد درس عبرتی برای آن خام خيالانی باشد که به غلط می‌پندارند که رژيم نرم شده، اجازه می‌دهد که محافل خانگی باز به تدريج برقرار شود و مستقل از خواست حکومت، قرآن يا دعا بخواند، مردم را به مذهب، اما با برداشتی نو، دعوت کند، نگاه آنان را تغيير دهد و تفسيری غير حکومتی از دين ارائه دهد. اما، با ميدان دادن به اقتدارگرايان، رژيم باخته است، اين را نه فقط مردم معترض و منتقد، که سران حکومت نيز می‌گويند. آنجا که، حتی سران نظامی رژيم خبر از هواداری فرماندهان عالی نظامی از جنبش سبز مردم ايران می‌دهند. يا ديگر مقام ارشد نظامی گله می‌کند که مردم از کف خيابان‌ها جمع شده‌اند، اما انحرافات ( بخوانيد اعتراضات) آن‌ها همچنان هست که بايد آن‌ها را هدايت (سياست)کرد. والسلام
(+)

0 جعبه زیر فرم نظرات برای تبدیل فینگلیش به فارسی است:

ارسال یک نظر

به جای «فینگلیش» نوشتن لطفا متن لاتین خود را در اینجا تبدیل به متن فارسی کنید و سپس آن را در جعبه نظرات قرار دهید و بفرستید. با سپاس.
 
باز طراحی کامل و کلیه‌ی حقوق:خبرنگاران سبز [تبدیل قالب:] Deluxe Templates --- [طراحی اولیه:] Masterplan --- [بهینه و فارسی شده:] مجتبی ستوده