
يك مسافر دربستى در ماشين بود؛ راديو پيام، افتتاح دور جديد مجلس خبرگان، سخنرانى آقاى هاشمى و شروع جلسه غير علنى را اعلام كرد.
آقاى خاكسترى راننده تاكسى با حالتى حق به جانب پرسيد: جلسه غير علنى ديگه چه صيغهايه؟ خوب مگه مردم غريبن؟ حرفى دارين راس و حسينى بريزين رو ميز، بد ميگم دايى؟
مسافر كه مرد ميانسالى بود با بىحوصلگى گفت: جدى نگيريد آقا. همه اش بازى است. حكايت چهل دزد بغداد است كه درها را مىبندند و غنايم را تقسيم مىكنند و آخرش هم يك بيانيه مىدهند در مدح آقا و مىروند تا شش ماه ديگر. به خير اينا اميد نيست، شر نرسانند دعايشان هم مىكنيم.
آقاى خاكسترى پقي زد زير خنده و گفت: بابا من فكر كردم شما با اين ريشت اونورى هستى. پس تو هم گلپرى جونى؟ من خودم ميدونم اينا چه . . . ( صداى آقاى خاكسترى پشت بوق ماشين كنارى لحظهاى محو شد) و ادامه داد : اما يه سوال جدى برام پيش اومده از اين مجلس خبرگان. اينا بابت اينكه هر چند ماه يكدفعه بشينن و قربون صدقه وضع مملكت برن، حقوقم مىگيرن يا واسه رضاى خدا اينهمه زحمت مى كشن؟
مسافر نگاهى به آقاى خاكسترى كرد، قدرى مكث كرد و بعد گفت: البته كه مىگيرن. زياد هم مىگيرن. منتها قديما پيش پيش میگرفتن الان فكر كنم بر عكس شده. اول مجلس تشكيل میشود بعد هر كس كه پاچه آقا را بهتر بخواراند، تعداد صفرهاى روى چكش بيشتر مىشود.
از این پس میتوانید هر روز تفسير خبر در تاكسى را در خبرنگاران سبز پيگيرى کنید
0 جعبه زیر فرم نظرات برای تبدیل فینگلیش به فارسی است:
ارسال یک نظر