برخی از محافظهکاران آشکارا اعلام کردند که عدهای از نزديکان احمدینژاد به فکر خانهنشين کردن روحانيتند. ماه گذشته، حميد رسايی نماينده محافظهکار مجلس فاش کرد که علی خامنهای، به او و نمايندههای ديگرمجلس درباره "توطئه جديد"ی سخن گفته که خطرش بزرگتر از اعتراضات سال گذشته است.
خبرنگاران سبز/ میزترجمه/ سیاست:بیشک در مسابقه جنجال آفرینی و بحثساز بودن مشایی، رییس دفتر، دوست قدیمی و خویشاوند سببی احمدینژاد، مقام اول را دارد گرچه هر از چند گاهی رحیمی، دیگر یار و معاون اول احمدینژاد، سعی میکند این جایگاه ویژه را از وی برباید. اعتراض علیه این دو تمام اردوگاه اصولگرایان و حتی بخشی از کودتاگران را هم گرفته اما شاید علت پشتیبانی بیدریغ احمدینژاد از آنها تنها دوستی و خویشاوندی نباشد، شاید وی بدون این گونه نیروهای فوق پراگماتیست و خودسر توانایی ماندن در قدرت را نداشته باشد. با توجه به نزدیک بودن نشست شهریور ماه مجلس خبرگان، واکنش این مجلس، که صد در صد در تصاحب حوزویهاست، به نقش مشایی و رحیمی (که متهم با فساد مالی میلیاردی است) در کابینه احمدینژاد جالب خواهد بود. اکونومیست در تحلیلی که دو روز پیش منتشر کرد به بررسی جنبههای حضور مشایی در کنار احمدینژاد میپردازد که ترجمه آن در زیر میآید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
محمود احمدی نژاد احتمالا به دليل نزديکترين يارش (رحيم مشايی) با روحانيت ايران در خواهد افتاد.
پس از آنکه در تابستان ۲۰۰۹ انتخاب مجدد احمدینژاد تظاهرات خيابانی مردم و اعتراض اصلاحطلبان را به همراه داشت، محافظهکاران متفرق يکپارچه شدند تا از رياست جمهوری مجدد وی حمايت کنند. از نظر آنان، از دست دادن احمدینژاد و به قدرت رسيدن يک ليبرال به معنی به خطر افتادن نظامی بود که همه آنها را تغذيه میکرد. با وجود اين، بسياری از محافظه کاران دلبستگی و علاقهای به احمدینژاد ندارند گرچه به چالش کشيدن او داستان ديگر است.
هنوز احمدینژاد وارد دومين سال و آخرين دوره قانونی رياست جمهوری نشده است که مجددا آيندهاش توسط افرادی که ادعايشان دوستی با اوست هدف گمانهزنیهای پنهان قرار گرفته است.
در اين ميان، نزديکترين فرد به احمدینژاد يعنی اسفنديار رحيم مشايی ( که دوست قديمی و خويشاوند وی نيز هست) مورد بيشترين حملات قرار گرفته است.
رحيم مشايی، مشاور باريکاندام، خوشرو و معتمد به نفس احمدینژاد، تمام خصايلی که سنتگرايان شيعه از آنها ابزار نفرت میکنند را در خود دارد. ج. ا. برمبنای ايده ظهور امام زمان بنا شد طوری که در زمان غيبت اين امام روحانيون تحت نام ولايت فقيه مسئول امور مردم هستند. چنين شايع است که رحيم مشايی خود را از رابطان مستقيم با امام زمان میداند و برای همين، دخالت روحانيت را سطحی ارزيابی میکند. همچنين گفته میشود که اوست که تمايلات هزارهای را در احمدی نژاد تشويق کرده است. {خبرنگاران سبز: تفکر هزارهای به تفکری سياسی-مذهبیيی میگويند که اعتقاد به تغييرات سريع و زيربنايی دارد.}
مدتهاست که منتقدان مشايی، نگرانیهايشان را به جد اما در خفا ابراز میکنند. اما در طول تابستان برخی از محافظهکاران آشکارا اعلام کردند که عدهای از نزديکان احمدینژاد به فکر خانهنشين کردن روحانيتند. ماه گذشته، حميد رسايی نماينده محافظهکار مجلس فاش کرد که علی خامنهای، به او و نمايندههای ديگرمجلس درباره "توطئه جديد"ی سخن گفته که خطرش بزرگتر از اعتراضات سال گذشته است. حميد رسايی میگويد که مشايی و جنبش سبز، که البته خطر اشان بسيار کاهش يافته، همدست با يکديگر در صدد نقشه شومی هستند چرا که هيچ کدام از آنها «به ولايت فقيه التزام ندارند».
احترام به امام زمان، مدتهاست که بخشی از تشيع است اما باور به تفکر هزارهای در گذشته نيز باعث ايجاد شکافهای جدی شده است که يک مورد آن بهاييت است که امروز ممنوع و مورد تعقيب است. با توجه به تشرع نمايشی مشايی، به نظر میرسد که وی خود را مجاز به رفتارهايی چنين تحريک آميز میداند. او دشمنی با مردم اسرائيل را انکار کرد ( که شديدا مورد عتاب رهبر ج.ا. قرار گرفت)، اعلام کرد که ايران توانايی مقابله با چالشهای مدرن را ندارد و خوش و بش سرخوشانه و غير متشرعانهای هم با يک هنرپيشه معروف زن داشت. اگر او يک اصلاح طلب بود، حتما ماهها پيش او راخاموش کرده بودند.
بزرگترين جنجال اما در ماه آگوست اتفاق افتاد زمانی که وی از صدها نفر از ايرانيان خارج از کشوری که با هزينه دولت به تهران دعوت شده بودند خواست تا سفيران مکتب ايرانی ( و نه مکتب اسلامی) باشند. وی با اشاره به تاريخ پيش از اسلام ايران اظهار کرد که ايران اسلام را از دست تنگبينی اعراب نجات داد. اين وطنخواهی مشايی طوفانی از سرزش را از سوی مراکز مذهبی متوجه او کرد. مصباح يزدی که طرفدار جدی دولت احمدینژاد است در انتقاد گفت: «اگر کسی از اسلام روی بگرداند، اول به او هشدار میدهيم و اگر اثر نکرد او را ادب میکنيم.»
دشمنان مشايی با توجه جای داشتن وی در بطن دولت و تکرار فراوان وفاداریاش به ولايت فقيه او را خطرناکتر میدانند. تابستان گذشته در پی مخالفت آقای خامنهای با انتصاب رحيم مشايی به معاونت اولی احمدینژاد، احمدینژاد بلافاصله وی را به رييس دفتری خويش برگزيد. و البته اين روزها میشود رحيم مشايی را به عنوان نماينده ويژه رييس دولت در امور خاورميانه در ملاقات با سران کشورهای ديگر نيز ديد.
مشايی عضو تيم ديپلماتيک جديدی است که احمدینژاد مستقل از وزارت امور خارجه (که تحت کنترل رهبری است) آن را ايجاد کرده است. البته "کارشناسان" رئيس جمهور افراد باريکبينی نيستند. مثلا معاون اول وی اخيرا بريتانيايیها را "احمق" و استراليايیها را "گاوچران" ناميد. منوچهر متکی، وزيرامورخارجه، با برخی از اين افراد ناسازگار است. به هر حال، قصد آنها بهربرداری داخلی از آنچه که آنها به عنوان جايگاه ارتقا يافته ايران در دنيا عنوان میکنند است.
از نظر احمدی نژاد، پايداری ايران در برابرتحريمهای فزاينده بين المللی برای متوقف کردن پيشرفت ايران به سوی قدرت هستهای شدن، ايران را تبديل به يک بازیگر جهانی در سطح دشمن ديرينهاش آمريکا کرده است. ماه گذشته ايران آخرين مرحله راهاندازی نيروگاه اتمی خود را با تزريق سوخت پشت سر گذاشت. پيش از اين احمدینژاد، باراک اوباما را دعوت به مناظره «رو در رو» و در برابر رسانهها هنگام برگزاری مجمع عمومی سازمان ملل کرده است.
احتمالا آقای اوباما پاسخ مثبتی به او نخواهد داد اما نگرانی مخالفان احمدینژاد اين است که هر نشانهای از تمايل آمريکايیها به پذيرش احمدینژاد به عنوان طرف مذاکره باعث بالابردن جايگاه داخلی او خواهد شد. اخيرا، يکی از آيتاللههای ارشد تلاش کسانی که بدنبال باز کردن مسير مذاکره با آمريکا هستند را محکوم کرد. همچنين رحيم مشايی، که معمولا در سفر نيويورک احمدینژاد با او همراه است، متهم به ديدار با سفير سابق آمريکا در اسرائيل شده است.
فارغ از جاه طلبیهای خارج از کشور احمدینژاد، واقعيت اين است که وی در داخل بازی پرخطری را پيش گرفته است. وی با چشم پوشی بر پوشش کمتر اسلامی بانوان، محافظهکاران را رنجانده است و باعث قطع شدن همکاری بين مجلس و دولت شده است. تحريمها کمکم آسيبهايش را آشکار میکند و سرمايهگذاری در بخشهای کليدی مانند نفت و گاز بشدت کاهش يافته است. دردناکتر اينکه، حذف يارانهها نيز به زودی بايد اجرا شود.
اين اختلاف و مشاجره در قلب نظام حاکم بر ايران ممکن است به آسانی قابل فهم نباشد چرا که احمدی نژاد و مخالفان سنتگرايش در سرکوب جنبش سبز و تلاش برای خودکفايی هستهای همسو هستند. اما احمدینژاد در داخل ساختار فعلی قدرت (يعنی همگامی اما تحت قيموميت رهبری) به خوبی نمیگنجد. هرچند احمدینژاد وفاداریاش به خامنهای را بارها به زبان میآورد اما جاه طلبی های منحصر به فرد او و الهيات ويژه مشايی او را به سوی تقابل آشکار با ولايت فقيه کشانده است.
از نظر غرب و آمريکا، غيرشفاف بودن ساختار رهبری ايران و ادامه جنگ قدرت داخلی، ديپلماسی را سختتر کرده است. با وجودی که رهبری هنوز حرف آخر را میزند ولی حقيقتا سخت است که دريافت چه کسی به قطع کنترل امور را به دست دارد. قطعا، اين مسئله، پيچيدهتر از مبارزه و نزاع بين محافظه کاران و اطلاح طلبان است.
آيت الله خامنهای تاکنون کوشيده است به بهترين شکل، جنگ قدرت داخلی را پايان دهد اما به دليل سابقه حمايت او از محمود احمدی نژاد توانايی وی در اين ميان کم شده است و شايد به دليل همين حمايت باشد که مجلس طرح عدم کفايت احمدینژاد را اجرايی نمیکند. هرچند به گفته رحيم مشايی، دير نخواهد بود زمانی که گروهی، احمدینژاد را خائن و از دين برگشته بدانند.
مترجمین: وحید زادقی - عرفان خیراندیش









0 جعبه زیر فرم نظرات برای تبدیل فینگلیش به فارسی است:
ارسال یک نظر